آرشیو چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۶، شماره ۵۰۵۶
هفت هنر
۹
زادروز

تراش دهنده نقش های قیمتی

علی رستگار

آن جمله کلیشه ای استانیسلاوسکی، بازیگر و کارگردان و نظریه پرداز روس مبنی بر این که «نقش کوچک و بزرگ نداریم، بلکه بازیگر کوچک و بزرگ داریم» به شکلی عینی درباره سعید پورصمیمی صدق می کند. او از جمله بازیگرانی است که با هر نقشی فارغ از کمیت و طول آن، همچون سنگی قیمتی برخورد می کند و با استعداد و هنرش آن را به بهترین شکل تراش و پیش روی تماشاگر قرار می دهد.

پورصمیمی در فیلمی مثل «ناخدا خورشید» ساخته درخشان ناصر تقوایی که علی الظاهر همه چیز باید در خدمت شخصیت اصلی فیلم و وجوه قهرمانی او باشد، چنان در نقشی مکمل خودنمایی می کند که اگر نبود استادی داریوش ارجمند و آن بازی بی همتا، نقش «ملول» بیش از این به چشم می آمد. با این حال پورصمیمی با پشتوانه خوب تئاتری اش و سال ها حضور روی صحنه، شخصیتی با شناسنامه به مخاطب ارائه می دهد و نقش دستیار و وردست ناخدا را ماندگار می کند. عیار خوش قلمی و دیالوگ های خوب تقوایی با نحوه بیان نرم و ناز و نمکین پورصمیمی بالاتر می رود. به عنوان نمونه این دیالوگ ملول را با اجرای او پورصمیمی به یاد بیاورید: «بعضیا از ازل با هم دشمنن مثل شو (شب) با روز.»

کارنامه پورصمیمی که از او به عنوان استاد نقش های مکمل یاد می کنند، پر از نقش های تراش خورده قیمتی است و هرچه زمان می گذرد، بر بهای آنها در تاریخ سینمای ایران افزوده می شود. بویژه این که در سال های اخیر گزیده کاری و غیبت این بازیگر کاملا محسوس است و به چشم می آید. هرچند فیلم «برگ جان» با بازی او این روزها در گروه هنر و تجربه روی پرده است و می توان بازی او را به نقش پیرمردی زعفرانکار و اهل دل به نام مش رحیم دید. همچنین فیلم دیگری به نام «نرگس مست» که در نوبت اکران قرار دارد.

امیدوارم پورصمیمی را بیشتر از اینها در سینما بینیم و او باز هم با بازی های خوبش ما را سر شوق آورد. با این حال و عجالتا هروقت که دلمان برای بازی های خوب پورصمیمی تنگ شد، یادگارهای ذیقیمت او برای تماشا کم نیستند؛ از جامی، نمایشگر دوره گرد «پرده آخر» تا بازی های خوب و تاثیرگذارش در «آبادانی ها»، «عشق طاهر»، «عروس آتش» و «یک حبه قند».