آرشیو پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۶، شماره ۶۷۳۶
صفحه آخر
۲۴
عکس نوشت

به استقبال بهار

مهرداد رهسپار کوشکی

پنجره های نیمه باز آپارتمان ها و فرش ها و قالی های آویزان از پشت بام ها، ازدحام و شلوغی خیابان ها و داغ شدن بساط دستفروش ها و صدای تنبک و آواز «حاجی فیروز» ها پشت چراغ قرمز ها [گیریم حاجی فیروزهای تقلبی و بیشتر متکدی تا روح فزا] خبر از رسیدن نوروز می دهد. پیش از این نوروز در شهر های ایران شکل دیگری داشت. اما حالا دیگر نشان آن آیین ها و رسم ها و یادهای کهن را که به استقبال عید نوروز می رفتند- تازه اگر اثری از آنها مانده باشد- باید در روستا ها یافت. زندگی امروز ما در شهرها، اگر هم این رسوم و آیین ها را از ذهن مان پاک نکرده باشد، دست کم، تغییرشان داده و جای آن آیین های کهن را نشان های تازه تری گرفته است؛ انگار گریزی از این تغییر ها نیست. اهالی شهر های بزرگ و کوچک سین های سفره شب عید را از دستفروش ها و مغازه ها می خرند و به خانه می برند و از شیرینی پزی و تهیه نان شیرین شب عید و سمنو پزی ها در خانه ایرانی ها کمتر خبری هست، مگر در روستا ها که هنوز آن سنت ها را برپا می دارند. زن های روستای «اسطلخ جان» در شهرستان رودبار استان گیلان، مانند بسیاری از روستا های ایران دور هم جمع شدند و به استقبال نوروز دیگ ها را از انبار ها بیرون می آورند و جوان تر ها هیزم ها را آماده می کنند و آتش ها برپا می شود تا روزی از آخرین روز های اسفند «سمنو» سفره هفت سین را بپزند. عید نوروز یادگار بازمانده از شکوه ایران باستان، تا دو هفته دیگر به یک هزار و سیصد و نود و هفت هجری خورشیدی می رسد. آدم ها به هم باز می گردند به بهانه بهار به دیدار هم می روند. کاش همه ما کدورت های احتمالی با دوستان و بستگان را به کناری بگذاریم و به دیدار پدر، مادر، مادر بزرگ، پدر بزرگ، خواهر، برادر و عمه، خاله، دایی، عمو و... برویم. امید بهاری که می رسد، یکسره خیر باشد و برکت برای ایران و ایرانی ها و هنگام سفر، محتاط رانندگی کنیم تا حزن و اندوهی بر سرمان آوار نشود و هزار امید نیک و خوب برای ایران و همه ایرانی ها. آمین یارب العالمین.