آرشیو پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۶، شماره ۴۰۴۵
جلد دوم
۷
یادداشت

مشاهده یک معماری

داوود شهیدی

می گویم که تمام هنرها در معماری مستتر هستند. در تعاریف سنت گرای معماری، این هنرها هستند که به شکل تزیین بر بدنه ساختمان می آویزند و آن را می آرایند یا در معماری معاصر، در اندیشه های زیباشناسی نفوذ می کنند و به تعبیری آن را و ارزش هایش را تسخیر می کنند و از آن خود می کنند و برای مثال، تعریف معماری می شود: یک مجسمه با عملکرد زیست: و خب، این به معنی حضور تمام موارد مربوط به مجسمه سازی مدرن و برای مثال ترکیبات حجمی، در معماری است.

ولی همین ترکیبات حجمی اسکالپچرال در معماری را باید مشاهده کرد و دید.

و طبیعی است که این، با به کارگیری ابزار هنر است که می باید تا دید نو و مجرد یک هنرمند به روایت موهولی ناگی، درک و دریافت شود و این تنها با خلق یک نگاه هشیار و تیز و کنکاش گر امکان پذیر است که تنها در هنر عکاسی است که یافت می شود و خب بازهم این هنر است که وارد میدان درک فضای معماری می شود.

و حالا انرژی نهان در فضا و حجم را مطرح می کنم که به انسان منتقل می شود و او را در امتداد یک مسیر به حرکت درمی آورد تا به تعبیری پروسه حرکت در فضای معماری تحقق یابد و این بار، تنها مدیوم بیانی شایسته و پذیرای انجام این امر هنر سینما است و می بینیم که بازهم این عرصه هنر و دانش مربوط به امر زیباشناسی است که کارساز است.

حال در یک نتیجه گیری ساده درمی یابیم که در تمام گردش ها و گردشگری های شهری، با این موبایل هوشمند که این روزها، در جیب و کیف همه مان است و البته با اندکی کسب دانش عکاسی و سینما، می شود امر مشاهده یک معماری را انجام داد. همین!

بوی بهار می آید و ما را به گردشگری می خواند. این یک تصور غلط است که تنها کلمات و عبارات راهنمای خبرنامه ها هستند که دانش محسوب می شوند. ولی دانش مکتوب با دیدن است که کامل می شود. با مشاهده است که ما دانسته های خود را می آزماییم و بازسازی می کنیم.