آرشیو یکشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۶، شماره ۴۰۴۷
صفحه آخر
۱۶
در همین حوالی

برخی بازیگرها شبیه ندارند

خسرو نقیبی

برخی بازیگرها شبیه ندارند. وقت انتخاب بازیگر برای فیلمنامه، می گویی شبیه فلانی. خودشان می شوند متر. لوون هفتوان این گونه بود. نه فقط به خاطر فیزیک منحصربه خودش. به خاطر صدای آرام، و آرامشی هم که داشت. طمانینه ای که توامان، برآمده از ترکیب همه آن ویژگی های ذاتی و فیزیکی اش بود. همه اینها: به علاوه اینکه بازیگر خوبی بود. اندازه دستش بود. می دانست هر نقشی را چقدر باید بازی کند. از «پرویز» تا «دراکولا». از «کوپال» تا «هجوم»: و همین آخری: «کار کثیف» که بازی اش، شخصیتی که خلق کرده بود، تنها چیز باارزش فیلم بود. مستان، تنها چیزی بود که در پایان فیلم یاد همه مانده بود. اینکه وسط یک فیلم ضعیف هم گلیم خودت را از آب بیرون بکشی، وسط یک حجم آشفتگی شخصیتی به یادماندنی خلق کنی که باز وقتی آدم ها می خواهند نمونه ای از یک نقش را یادآوری کنند، اول از همه تو را به یاد بیاورند، یعنی کارت را درست و کامل و به قاعده انجام داده ای. لوون هفتوان چنین بازیگری بود. برخی بازیگرها شبیه ندارند. «پرویز» مجید برزگر- که باب آشنایی ما با لوون روی پرده سینما بود- از اساس با لوون هفتوان است که شکل می گیرد. با شکل دیالوگ گفتنش، نفس نفس زدن هایش، هیولایی که از پس ظاهر مهربان و آرامش بیرون می کشد: در یک کلام، با لوون بودنش. «دراکولا» هم سرنوشتی مشابه دارد. رضا عطاران همه بار باورپذیری داستانش را روی شمایل لوون می گذارد. «کوپال» هم انگار از اساس برای او نوشته شده. میان این فیلم ها انتخاب شهرام مکری را - با وجود کوتاه بودنش - حتی بیشتر از قبلی ها دوست دارم: در فانتزی ترین سکانس «هجوم»، به نقش فروشنده ای پشت کانتر، که یادآور خاطرات مان از فیلم ها و انیمیشن های کلاسیک است. یکی از درست ترین استفاده ها از یک شمایل در سینمای ایران. لوون شمایلی خلق کرده بود از آن خودش. شبیهی نداشت. گفتم که. برخی بازیگرها شبیه ندارند.