آرشیو دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۶، شماره ۳۱۰۷
صفحه اول
۱
سرمقاله

سایه برجام بر دیدار ترامپ - اون

دکتر جاوید قربان اوغلی ( دیپلمات ارشد)

دو سال قبل، باراک اوباما در حاشیه نشست سران قاره آمریکا با رائول کاسترو، رئیس جمهور کوبا، دیدار کرد که این دیدار، در 60 سال گذشته عالی ترین سطح از گفت وگوها میان رهبران این دو کشور بود. در آن زمان نیز اوباما این دیدار خصوصی را «تاریخی» توصیف و تاکید کرد دو کشور می توانند به روابط دوران جنگ سرد خاتمه دهند. اوباما درباره چرایی ابتکار دیدار با کاسترو، در توییتی نوشت: «اگر برای 50 سال کاری می کنی و از آن جوابی نمی گیری، باید چیز دیگری را امتحان کنی». تصور می کنم این عبارات اوباما کلید فهم موافقت فوری خلف او دونالد ترامپ، برای ملاقات با کسی است که چند هفته قبل در عباراتی تحقیرآمیز «مرد موشکی کوچک» توصیفش کرده بود. دو سال پس از آن رویداد، دونالد ترامپ در چرخشی که ناظران سیاسی آن را شگفت آور توصیف کرده اند، با پیشنهاد ملاقات با کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، موافقت کرد؛ دیداری که در صورت «آماده شدن مقدمات» آن، قرار است در سه ماه آینده و احتمالا در ماه می برگزار شود. رئیس جمهوری آمریکا پنجشنبه گذشته پس از ملاقات با چانگ ای یون، مشاور امنیت ملی کره جنوبی، گفت پیشنهاد کیم جونگ اون برای دیدار و گفت وگو را پذیرفته است؛ تصمیمی که بنا بر گزارش رسانه های آمریکا، بدون مشورت با دستیاران ارشد خود، آن را بلافاصله قبول کرده است. این رویداد را در صورت تحقق می توان پس از ابتکار باراک اوباما در آب کردن یخ های روابط آمریکا و کوبا، مهم ترین تحول در سیاست خارجی ترامپ از زمان روی کارآمدن او برشمرد.

این تحول اندک زمانی پس از تهدید شدید آمریکا علیه برنامه هسته ای کره شمالی در حال وقوع است. رئیس جمهور آمریکا ضمن دفاع از دیدار با کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، گفته است این دیدار می تواند به «بزرگ ترین توافق» برای جهان منجر شود. دیدار دونالد ترامپ و کیم جونگ اون از آن نظر «مهم و تاریخی» است که در صورت وقوع و دستیابی به تفاهم، به شبه جنگ اتمی که بارها رهبر کره شمالی از آن حرف می زند، پایان داده و از سوی دیگر پس از فروپاشی دیوار برلین و تحول در روابط آمریکا و کوبا، جهان ازبین رفتن آخرین بقایای جنگ سرد را نیز شاهد خواهد بود. از 25 ژوئن سال 1950 که جنگ میان دو کره با گذشتن نیروهای تحت فرمان کیم ایل سونگ، رهبر کره شمالی، از مدار 38 درجه و دخالت نیروهای سازمان ملل متحد به رهبری ایالات متحده آغاز و در 27 ژوئیه 1953 با پیمان آتش بس و حالت ترک مخاصمه به پایان رسید، روابط دو کره در همان وضعیت نه جنگ و نه صلح قرار داشته و کره شمالی تنها کشوری است که آمریکا هیچ گونه روابط سیاسی و دیپلماتیکی با آن نداشته و به تبع آن نمایندگی دیپلماتیک نیز در پیونگ یانگ ندارد. درباره دلایل چرخش کیم جونگ اون به عنوان رهبر بلامنازع کره شمالی و کسی که تقریبا تمام رقبای خود را از سر راه برداشته و دونالد ترامپ، رئیس جمهوری که در مدت کمی بیش از یک سال از زمان ورود به کاخ سفید در چند مرحله با تصمیمات شگفتی ساز بر همه پیش بینی ها خط بطلان کشیده، می توان از نقش احتمالی دولت های منطقه شرق آسیا در تغییر روند سخن گفت. با توجه به اینکه در صورت وقوع جنگ بین آمریکا و کره شمالی، قربانی اول آن کره جنوبی و ژاپن هستند، به نظر می رسد نقش این دو کشور در برون رفت از بحران و سایه مخوف جنگ درخور تامل باشد. ماه گذشته و در جریان المپیک زمستانی، کره جنوبی برای اولین بار پذیرای خواهر رهبر همسایه شمالی به عنوان بلندپایه ترین فرد پیونگ یانگ بود. برای کره جنوبی که در چند دهه پس از خلاصی از جنگ، به قدرت بزرگ اقتصادی تبدیل شده، افزایش تنش و وقوع جنگ احتمالی فاجعه ای ویرانگر خواهد بود. سئول به روشنی دریافته فارغ از برنده و بازنده جنگ، پیامدهای آن گریبانگیر این کشور خواهد شد؛ به ویژه اینکه با توجه به وضعیت کره شمالی، پرداخت هزینه جنگ حتی به فرض نابودی کامل، برای این کشور و رهبری آن چندان مهم نیست. از سوی دیگر، احتمالا چین نقشی محوری را در متقاعدکردن رهبر کره شمالی برای کنارگذاشتن جنگ لفظی و انتخاب مذاکره ایفا کرده است؛ چراکه اولا این کشور بیشترین تاثیر را بر رهبری کره شمالی داشته و همچنین تنها منفذ حیات کره شمالی و معیشت حداقلی مردم این کشور است. از سوی دیگر، روابط تجاری گسترده چین با آمریکا و رهیافت این کشور در استمرار اقتصاد رو به رشد خود، به نظر می رسد پکن را برای فشار به پیونگ یانگ و ترغیب آمریکا در تغییر مسیر بحران فعال کرده است. فارغ از اینکه چه عوامل و چه کشورهایی بر بازشدن این مسیر تاثیرگذار بوده اند، باید اعتراف کرد مسیری که ترامپ و کیم جونگ اون در آن گام نهاده اند، احتمالا باعث کاهش تنش و ایجاد فضایی جدید در این منطقه از جهان خواهد شد؛ اما سوال متناقضی که در تحول اخیر بین کره شمالی و آمریکا رخ می نماید، رفتار ترامپ در قبال توافق هسته ای ایران است که بارها آن را بدترین توافق نامید و با تشدید فشار بر متحدان اروپایی، ماه گذشته تهدید کرد در صورت محقق نشدن شرایط ترامپ، از ادامه تعلیق تحریم های منتج از برجام خودداری خواهد کرد که به معنای خروج دوفاکتو آمریکا از توافق هسته ای است.

این مورد را می توان مرتبط با ویژگی شخصی دونالد ترامپ و مهم تر از آن نقش انکارنشدنی اسرائیل و عربستان سعودی در دشمنی با ایران و مخالفت آشکار با برجام و تاثیرگذاری این دو بر دستگاه تصمیم گیری و شخص ترامپ دانست. از سوی دیگر، پیش بینی می شود هرگونه تفاهم یا توافق آمریکا با کره شمالی، با وجود انتظار عقلانی تسری آن به نرم شدن موضع ترامپ درباره ایران و توافق هسته ای، می تواند موضع این کشور را در قبال ایران تحت تاثیر کشورهای یادشده سخت تر کند. تحولات روابط کره شمالی و آمریکا، دلیل روشن دیگری بر درستی رهیافت مذاکرات ایران با کشورهای 1+5 و دستیابی به توافق هسته ای است. در شهریور ماه سال جاری آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، در مصاحبه با روزنامه فرانکفورتر الگماینه تاکید کرد می توان برای حل بحران کره شمالی از برجام الگوبرداری کرد. اگر امروز دو کشور با سابقه تقریبا 70ساله بحران در انعطافی شگفت انگیز برای مذاکره در عالی ترین سطح ممکن اعلام آمادگی می کنند، به طور طبیعی برای ما به عنوان واضع ایده، قاعدتا نباید ملاقات با مسئولان آمریکایی هنوز در حکم «تابو» باشد؛ تا جایی که تلاش رئیس جمهور امانوئل مکرون در زمان مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز ناکام گذاشته می شود. محمد بن سلمان شاهزاده بلندپرواز سعودی پس از استقبال در حد بالاتر از رئیس کشور در انگلستان، عازم آمریکا شده تا آن چنان که در لندن شاهد بودیم، شاید در مقیاسی بالاتر در ایالات متحده آمریکا مورد استقبال و پذیرایی قرار گیرد. نتانیاهو نیز هفته گذشته در حاشیه اجتماع ضدایرانی یهودی های آمریکا(آیپک) با ترامپ ملاقات کرد. ناگفته پیداست که خطر به زعم او ایران، در کانون مذاکرات نخست وزیر رژیم صهیونیستی با ترامپ قرار داشت.موارد فوق در زمره تحولاتی است که باید آن را جدی گرفت و برای کاهش تنش با آمریکا که در صورت استمرار ممکن است به مرحله ای کنترل ناپذیری برسد، اقداماتی انجام داد.