اولين باري که «لوون هفتوان» را در تهران ديدم سال ها پيش بود، اما زمان آن را به ياد ندارم، چون حافظه من به خوبي او نبود! از آنجايي که هر دوي ما در مسکو تئاتر و سينما خوانده بوديم و کلي خاطره از «سيستم آموزشي سخت گيرانه روس ها» به ياد داشتيم، رفاقت خوبي بين ما شکل گرفت، حتي يک وقت هايي با هم به زبان روسي حرف مي زديم. دانش زبان روسي او خيلي خوب بود و به خاطر دارم روزي در تهران در منزل يکي از دوستان مشترکمان به حافظه او در به خاطر آوردنِ گرامر پيچيده زبان روسي پي بردم. او هميشه در ايران نبود و در کانادا اقامت داشت، اما دوستي ما از راه دور ادامه داشت. يک بار سفري به تورنتو براي داوري «جشنواره فيلم نسيم شرقي» و برگزاري ورک شاپ داشتم و در آنجا لوون را دوباره ملاقات کردم و باز با حافظه عجيب او مواجه شدم. با «پويان طباطبايي»، مدير جشنواره، در منزل لوون بوديم و من از او رمز عبور ورود به اينترنت را خواستم، لوون با مهارت عجيبي تمام بيست وچند رقم طولاني کدها را از بر بود! «مجيد برزگر» که تا يک روز مانده به فوت لوون با او همسفر بود، از حافظه شگفت انگيز او اين گونه نقل مي کند: « درمسير بازگشت از اردبيل به تهران بوديم که لوون به من گفت: مجيد! امروز سه سال و چهارماه هست که از اکران فيلم پرويز گذشته و ٧٣ ماه پيش، فيلم برداري اين کار شروع شد! مي دوني چرا همه اينها را در خاطر دارم؟ چون پرويز براي من فيلم مهمي هست». اين آخرين ديدار او با کارگردان فيلم «پرويز» بود و فرداي آن روز لوون درگذشت. فيلم «پرويز» نقطه اوج موفقيت هاي او در سينماي ايران به شمار مي آيد و اين فيلم با توانايي هاي خوب و بازي روان «لوون هفتوان» جان تازه اي گرفت. زندگي او هميشه با مهاجرت و دشواري هاي زيادي همراه بود. او در اوايل دهه ٩٠ براي شرکت در يک جشنواره تئاتري از ايران به ارمنستان مي رود و بعد از اجراي نمايش در ايروان، هوس رفتن به مسکو به سرش مي زند و پاسپورتش را به عشق ديدن يک باله در«بالشوي تئاتر» در مسير ايروان- مسکو گم مي کند و اين در حالي بود که هم زمان مرزها بعد از پروسترويکا (بازسازي شوروي سابق) بسته شدند و تقدير باعث شد که با از دست دادن گذرنامه اش در آن شرايط بحراني، سال ها در روسيه بماند و از ديدن تئاترهاي روسي سيراب شود. او در مدرسه (گيتيس-GITIS)، يکي از اولين و بزرگ ترين مدارس تئاتري جهان، مشغول به تحصيل شد و استادان بزرگي را به چشم ديد و از آنها آموخت. او در مدت زمان کوتاهي در سينماي ايران تبديل به يک پديده نوظهور بازيگري شد، اما پيش از آن نيز تئاترهاي خوبي را در کانادا به عنوان بازيگر و کارگردان روي صحنه برد! افتخار همکاري با او را در چند جشنواره در کانادا و داکا داشتم و از همه مهم تر سادگي، نرمي و صداقتي را که از او ديده مي شد، در بسياري از نام آوران سينماي ايران نديده ام. شور و عشق او به تئاتر و سينما امروز او را در حافظه سينماي ايران ثبت کرده است. صداقت او بارز بود / يادي از «لوون هفتوان»
□
روزنامه شرق ، شماره 3108 به تاريخ 22/12/96، صفحه 10 (هنر)
1396-1380کليه حقوق متعلق به سايت بانک اطلاعات نشريات کشور است. اطلاعات مندرج در اين پايگاه فقط جهت مطالعه کاربران
با رعايت شرايط اعلام
شده است. کپی برداري و بازنشر اطلاعات به هر روش و با هر هدفی ممنوع و پيگيرد
قانوني دارد.
پشتيبانی سايت magiran.com (در ساعات
اداری): 77512642 021 تهران، صندوق پستی 111-15655 فقط در مورد خدمات سايت با ما تماس بگيريد. در مورد محتوای اخبار و مطالب
منتشر شده در
مجلات و روزنامه ها اطلاعی نداريم!
توجه: magiran.com پايگاهی
مرجع است که با هدف اطلاع رسانی و دسترسی به همه مجلات کشور توسط
بخش
خصوصی و به صورت مستقل اداره می شود. همکاری نشريات عضو تنها
مشارکت در تکميل و توسعه سايت است و مسئوليت چگونگی ارايه خدمات سايت بر
عهده ايشان نمی باشد.
تمامي خدمات پایگاه magiran.com
، حسب مورد داراي مجوزهاي لازم از مراجع مربوطه ميباشند و فعاليتهاي اين
سايت تابع قوانين و مقررات جمهوري اسلامي ايران است