آرشیو چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۶، شماره ۴۰۵۰
صفحه آخر
۱۶
گاهی گریز

مردمان عجیبی شده ایم

نازنین متین نیا

عجیب شده ایم: یک روز شایعه مرگ یک چهره قدیمی را می سازیم و روز دیگر قصه می بافیم از بی وفایی فرزندان یک بازیگر و تنهایی اش در خانه سالمندان. داستان ها داریم برای زندگی دیگران: همان هایی که روزی روزگاری چهره های محبوب مان بودند و حالا به دوران سالخوردگی و کهنسالی رسیدند: همان هایی که تماشاگرشان بودیم و حالا، آنها را تماشاگر بی عاطفگی و هیجان پرستی خودمان کرده ایم. عطش خبر و خبررسانی، آنقدر در عمق جان ما نشسته که همه چیز را سریع باور می کنیم و سریع تر به دست دیگران می رسانیم. کافی است بشنویم که حال بازیگری خوب نیست یا در یک نیمه شب یک نفر درگوشی به ما بگوید که فلانی از دنیا رفته، جهان را پر می کنیم از خبر مرگ و بعدتر که تکذیبیه ها از راه می رسند، انگار نه انگار که ابزار این ویروس پراکنی ناخوشایند بودیم و بی تفاوت به آنچه انجام داده ایم، دنبال خبرهای دیگر می رویم. خودمان را رسانه می دانیم و دلخوشیم به شهروند خبرنگار بودن. اما نه تنها به اصول و اخلاق حرفه ای رسانه ها عمل نمی کنیم که حتی نسبت به خودمان، اخلاق اجتماعی و وجدان فردی هم مسوولیتی نداریم. پشت صفحه های مجازی شایعه ها را می سازیم و پخش می کنیم و به محض خاموش کردن مونیتورها به خودمان در آیینه لبخند می زنیم. نه می دانیم خانواده ای که نیمه شب خبر مرگ عزیزش را دست به دست دیده چه حالی دارد و نه حتی برای مان مهم است فرزندی که از مادر بیمارش نگهداری می کند با دیدن شایعه های بی وفایی و جوروجفای فرزندان چه به روزگارش می آید. ما شوخی شوخی برای چهره های خیالی که روی پرده سینما یا پشت شیشه های تلویزیون دیده ایم، شایعه مرگ و بدبختی و بی سروسامانی و نابودی می سازیم و آنها جدی جدی، زخم می خورند و مهجورتر می شوند تا بگذرند از مردمانی که روزگاری چشم انتظار دیدن آنها روی پرده سینما بودند و حالا حتی منتظر تلخی زندگی آنها هم نمی مانند، خودشان خبر را می سازند: خبری سهمگین و هولناک و غیرانسانی.