آرشیو سه‌شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۷، شماره ۴۰۷۸
صفحه آخر
۱۶
شلیک از فاصله نزدیک

حذف دست های پینه بسته

سید عبدالجواد موسوی

دست تو زخمی دست من پینه/ تو داس خشمی من پتک کینه/ بازو به بازو/ در فصل پیکار/ با خشم و کینه/ با پرچم کار. این سرود انقلابی یا ترانه هنوز هم خاطره انگیزترین چیزی است که از مفهوم کارگر در ذهن داریم. در گوگل هم سرچ بدهید: سرود کارگر، همین آهنگ معروف بالا می آید. آهنگی که البته سال های سال است پخش نمی شود. شاید به این دلیل که خواننده اش در رسانه های آن طرف آبی حاضر می شود. شاید هم به دلیل آنکه بعدها متولیان امور فرهنگی کشور متوجه شدند یا گمان کردند شعر این ترانه معروف زیادی رنگ و بوی کمونیستی دارد و بیش از آنکه یادآور کارگر مومن و انقلابی باشد یادآور گروه های چپ و غیراسلامی است. کلماتی مثل پیکار و کار و داس و پرچم و این حرف ها هم این شائبه ها را تقویت می کرد. خب، محل نزاع دقیقا همین جاست. چرا نمی توانیم بی آنکه در دامن چپ بغلتیم از مفاهیمی مثل کارگر بگوییم؟ چرا اصلا هرکس از مفاهیمی مثل عدالت و حقوق فرودستان سخن می گوید بلافاصله او را به چپ بودن متهم می کنیم؟ اصلا یکی بیاید به ما بگوید کارگر در کانتکست انقلابی و دینی چه جایگاهی دارد؟ یکی به ما بگوید آنکه فرمود حقوق کارگر را پیش از آنکه عرق بدنش خشک شود پرداخت کنید از چه منظری به کار و کارگر می نگریسته؟ مشکل اینجاست که ما از ترس آنکه به دامن چپ درغلتیم بسیاری از مسائل و حقوق اولیه انسانی را به طاق نسیان سپرده ایم و سخن گفتن درباره آنها را تعطیل کرده ایم. حالا جز در روز کارگر آن هم فقط از سر رفع تکلیف سخنی در این باره به میان نمی آوریم. مستضعف را ابتدا به اقشار آسیب پذیر تقلیل دادیم و سپس برای همیشه به بایگانی تاریخ سپردیم. کارگران هم که ذیل مجموعه بزرگ مستضعفان قرار می گیرند ابتدا از ادبیات حذف شدند، بعد هم از سرود و ترانه و اگر دیر بجنبیم اندک اندک از حافظه فردی و جمعی ما حذف می شوند.