آرشیو سه‌شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۷، شماره ۹۲۰۶
صفحه اول
۱
سرمقاله

در مسیر اقدام جهانی اجتناب ناپذیر

حامد حاجی حیدری ( از دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران)
تز 1.

شکل گیری ایده های اصلی انقلاب اسلامی ایران در دهه 1340 و 1350 به موازات دهه 1960 و 1970 میلادی، حرکت به سمت دستیابی به «عزم ملت» بود در جهت «مسیر دین» که آتیه و معادی تضمین شده را برای «ملت» نوید می داد و می دهد؛ سیاستی بود حول «مکتب» و «ملت».

آن روزگار، زمانه سیاست «ملت»ها بود؛ هدف از انقلاب اسلامی، تحقق بخشیدن به «حکمرانی درست ملی» ترسیم شد. هدف این بود که فراتر از نولیبرالیسم روزگار، آموزش و اقتصاد و نهادهای مدنی و دم و دستگاه های عقیدتی و... همگی، «ملت» را به سمت راه مستقیم حق دعوت کنند. این، ایده های اصلی انقلاب اسلامی شد که در قم و مدرسه حقانی و در تهران و حسینیه ارشاد و در مشهد و تبریز و اصفهان و شیراز و... یکی پس از دیگری رقم خورد.

تز 2.

برای سال ها، از دهه 1340 تا کنون، تمرکز اغلب انقلابیون بر اصلاح «دولت ملی» قرار داشت، هر چند که امام رحمت حق علیه، مستمرا به لزوم صدور فکر انقلاب ابرام داشتند. زمانی که تمام هوش و حواس اغلب سیاستمداران کشور به اعمال عملکردهای انقلابی در داخل کشور معطوف بود، امام، می کوشیدند تا انقلاب را از محاق خارج کنند و «منطقه» را سکوی عملکرد بعدی انقلاب قلمداد نمایند. آن زمان، اغلب فعالان سیاسی باور داشتند که با هدایت صحیح و مکتبی آموزش و پرورش و صدا و سیمای ملی و فرهنگ و ارشاد، و... می توانند «ملت» را به سمت خط تعالی ترسیم شده در دین الهی پیش ببرند. این، باور و اتحاد و هم قسمی تا قدر زیادی هم موفق بود که توانست چند نسل پیشرو را خلق کند.

تز 3.

هر چند که همچنان نمی توان گفت که کاملا «اقدام جهانی» بر مرزهای ملی فائق آمده است، ولی باید اذعان کرد که با ظهور دنیای دیجیتال، محوریت سازمان ها و شرکت ها و نهادهای بین المللی، و قدرت یابی امپراطوری های جدید جهانی، دیگر نمی توان دولت ملی را بازیگر مسلط در زمینه های مختلف ملی، بویژه زمینه های فرهنگی دانست. مرزها، تا قدر زیادی کم اعتبار شده اند، و یک دولت ملی برای محدودسازی عملکردهای بازیگران جهانی دنیای اطلاعات، مانند گوگل و فیس بوک و تلگرام و... با موانع بسیاری روبه روست و عملا توان چندانی برای اعمال حاکمیت ندارد.

اگر قرار است پروژه انقلاب اسلامی به هدف خود که اقامه ارزش های توحید و عدالت است نائل شود، باید کاری بیش از هدایت نهادهای سیاسی و مدنی در مقیاس ملی انجام داد. امروز نهادهای شبکه ای و جهانی هستند که عمده ای از سرنوشت فرد فرد ملت ها را تعیین می کنند، و هدایت مسیر عملیات آن ها توسط افراد یا دولت های ملی بسیار دشوار شده است.

در یک نمونه اخیر، اگر، دولت ما موفق به سد کردن جاسوسی آشکار و تردیدناپذیر «تلگرام» شود، انجام این مهم در مورد «گوگل» بسیار دشوارتر است؛ و به روشنی، «گوگل» جاسوس درشت تری است، یا در واقع، درشت ترین جاسوس حال حاضر جهان است. همین نحو دست اندازی های خارجی در برنامه های دولت ملی، در موضوعات دیگری مانند سندهای آموزشی و فرهنگی ملل متحد یا برنامه های توسعه بانک جهانی وجود دارد، و توش و توان دولت ملی در انجام تعهدات خود در قبال «ملت»، با وجود این همه مداخله خارجی در کار دولت، هر روز کمتر از گذشته می شود.

تز 4.

در شرایط فعلی، علی الاصول دو انتخاب وجود دارد؛ انتخاب اول، بازگشتن به درون مرزهای ملی مسدود شده و مستحکم کردن خطوط دفاعی است که قدری ناممکن و نامطلوب به نظر می رسد؛ و انتخاب دیگر، بر عهده گرفتن فعالانه سهمی از قدرت جهانی در شرف شکل گیری و ایفای نقش مکتبی در مقیاس جهانی خواهد بود.

یک راه سوم، شاید، تلفیقی باشد که در کوتاه مدت، تا حد امکان از همه توان های موجود برای تقویت دولت ملی استفاده گردد تا در پناه آن بتوان توان برخورد خود را با نیروهای عظیم جهانی تقویت کنیم، و در بلند مدت سهم جهانی خود را ارتقاء بخشیم. بر این مبنای سوم، کوشش ما همواره این خواهد بود تا مرزها و دولت ملی را تقویت نماییم، تا در سایه آن، بتوانیم قدرت ملی افزون تری تجهیز کنیم، و هر وقت مجالی فراهم شد، حضور منطقه ای و جهانی خود را در جهت مکتبی گسترش دهیم. در این زمینه چند نکته مرتبط با هم قابل طرح است؛

تز 5.

نکته اول این است که عنصر رهبری در جریان عملکردهای جدید انقلاب اسلامی اهمیت بیش از پیشی دارد. در شرایط بسیار پیچیده، اتحاد ملت در جهت اهداف اصلی و امکان بسیج گسترده همه توان ملت اهمیت افزون تری یافته است. ملت باید بتواند روی مسائل اصلی تمرکز کند و از حواس پرتی ها پرهیز نماید. با رعایت این نکته است که ملت قادر خواهد بود تا پایه های سازنده اختلاف نظرها را در مقیاس جهانی بنا کند و اتحادهای مثمر ثمر بنا نهد.

تز 6.

اهمیت دیگر اتحاد در رهبری ملت در شرایط تاثیرگذاری راهبردی به موازنه های جهانی، از باب انتظام در بیان مواضع ملت است. ملتی که به چنین موقعیتی پای می گذارد، بسیار نیاز دارد به آن که قدرت فرهنگی خود را آشکار نماید. نحوه بیان در قدرت فرهنگی بسیار مهم است، که این روزها به آن دیپلماسی عمومی گفته می شود. مهم است که ملت هنجارهای مکتبی خود را تبیین و مدلل کند تا نهایتا بتواند دیگران را به مراعات این هنجارها دعوت نماید. در عصر پساصنعتی امروز، قدرت ملت ها بیشتر منوط به قدرت فرهنگی و مکتبی آن هاست، و تا این قدرت نمودار نشود، دعوتی نیز در کار نخواهد بود، و اگر دعوتی نباشد، هزینه های اقتصادی و تسلیحاتی و سیاسی کار چندانی از دستشان برنمی آید و نهایتا شکست خواهند خورد.

تز 7.

نکته دیگر آن است که باید روی حفظ ارتباط موثر با ملت ها تمرکز کنیم. ما باید بتوانیم مواضع خود را برای ملت ها تشریح کنیم، و این تشریح مواضع را به گونه ای تنظیم کنیم که پایه های فطری و مکتبی ارتباط را خدشه دار نکند. در اینجا مفهوم «خیرخواهی» مهم است. در تبادلات فرهنگی امروز، پیام یک ملت، باید از جانب سایر ملت ها با مضمون «خیرخواهی» فهم شود. ملتی که در جهت دعوت جهانی گام برمی دارد، باید هزینه اختلاف نظرهایی را که در سطح جهانی پیدا می کند را به دقت محاسبه نماید. این هزینه ها هم در مقیاس ارزش های مکتبی قابل ملاحظه است، و هم در مقیاس قدرت ملی؛ به این معنا که هم باید دید که مراجع دینی به وقوع اختلاف نظرها چه اولویتی می بخشند و هم باید دید که توان ملی می تواند اختلاف نظرها را تا حد نتیجه قابل قبول پیش ببرد یا خیر.

تز آخر.

نکته آخر این که حضور جهانی انقلاب اسلامی باید در جهت تقویت نیروهای داخلی باشد و منجر به انتشار و هرز رفتن توان ملی نشود. در این زمینه تاکید بر آن است که حضور جهانی ما باید در درجه اول، خصلت فرهنگی و سایبر و شبکه ای داشته باشد، و در درجه دوم، از جنس اقتصادی باشد و کمتر به سایر حیطه ها تسری یابد، مگر آن که تهدید مستقیم امنیت ملی مطرح گردد.