فرمان آرا؛ روایت هم صحبتی با جنون
«سرفه شانه های شازده را لرزاند. و شازده شنید که شیشه های رنگی پنجره ها، چلچراغ ها، کاسه بشقاب های روی رف ها، عکس پدربزرگ و مادربزرگ، پدر و مادر، عمه ها و حتی فخرالنساء لرزیدند. و شازده دید که فخرالنساء، دراز به دراز، زیر آن شمد سفید دراز کشیده است و خون دارد به شمد نشت می کند و پهن تر می شود. سرفه کرد و خون دهان و کنار لبش را تر کرد. موش ها رفته بودند. سر شازده زیر بود، روی ستون دست هایش. دست هایش می لرزید. پیشانی اش سرد شده بود. صبح کاذب همه اتاق را روشن کرده بود و از دوردست ها خروس ها می خواندند. شازده عوعوی سگ ها را شنید و صدای حرکت چرخ ها روی قالی و بعد صدای باز و بسته شدن در را... پله ها
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 70 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
- دسترسی به متن مقالات این پایگاه در قالب ارایه خدمات کتابخانه دیجیتال و با دریافت حق عضویت صورت میگیرد و مگیران بهایی برای هر مقاله تعیین نکرده و وجهی بابت آن دریافت نمیکند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.