آرشیو چهارشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۷، شماره ۴۰۹۵
صفحه آخر
۱۶
پرتاب شدگی

افسانه های امروزی

محمد زینالی اناری

هر کسی در درون یک واقعیت به دنیا می آید. ما معمولا به داستان افسانه گون «رستم» و «شاهنامه فردوسی» می نازیم و احساس می کنیم که برای ما قهرمان آیینی همان رستم است که برخاسته و به جنگ به دیوان و سایر حریفان رفته است. این واقعیت روزگاران پیش و افسانه آن روزگاران است. شاید بسیاری از قهرمانان سده های گذشته ما، در جنگاوری و مبارزه، الگویی ذهنی شبیه رستم داشتند، اما فقط به آن صورت شعر نشده اند. رستم نماینده و نمونه مثالی قهرمانی دیرزمانی است که ما از طریق ادبیات با آن آشنا می شویم.

اما زندگی در جهان معاصر، یک دنیای قهرمانی واقعی جدیدی هم در خود دارد. قهرمان هایی که نه مانند زمان رستم، جهان گشا و پهلوان هستند، قهرمان هایی که حرفه ایشان، ورزش و توانمندی جسمانی و رقابت هایی به قصد شناساندن هویت ها است. اسطوره ها دیگر آرمانی و ازلی نیستند و این زمینی و شاید در مواجهه با امثال رستم، تا حدی مصنوعی هم می نمایند. اما واقعیت آنها خود را در هندسه زندگی امروزی قرار داده است، زندگی ای که برای ما واقعی تر و معنادارتر می نماید. اگر برای ما در دوره های نادری و قاجاری، تنها میراث اسطوره ای قابل بازآفرینی مان رستم، سهراب و قهرمان های دیگر این داستان ادبی بود، امروز تلویزیون، سریالی از قهرمانی های متنوع، به خصوص در ورزش پیش روی ما قرار می دهد.

«فوتبال»، برای ما ایرانی ها، یک دنیای قهرمانی اسطوره ای، اما واقعی تر از داستان رستم و سهراب است، از کوچه های خاکی و حیاط مدرسه ها تا میدان های اجاره ای شبانه ای که برای تفریح و ورزش خود تدارک می بینیم. ما اگرچه امروز باور داریم که کار رستم را نمی توانیم مشابه وی اجرا کنیم، اما بلدیم که به مانند «دایی»، «آقای گل» جام های رمضان محله و شهرستان خود شویم. دوران فردوسی و محمود غزنوی تمام شده که در آن قهرمان ازلی یک رویا و زندگی آن آیینه پهلوانی های مردم بود. اما برای ما چه بسا، همان ورزش پهلوانی که از طرح قدرت، و مرام اخلاقی رستم به یاد داریم، می تواند شعر باشد. اما ورزش های قهرمانی مانند فوتبال، والیبال و... که به ویژه به زندگی تیمی روزمره ما شباهت دارد، کنه فهم ما از تجربه های جسمانی و اندام وار شخصی و اجتماعی را تشکیل می دهند.