آرشیو پنجشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۷، شماره ۴۰۹۶
صفحه آخر
۱۶
شلیک از فاصله نزدیک

نان بازویش را خورد

سید عبدالجواد موسوی

خدا رحمت کند آقای حسنی، امام جمعه ارومیه را. این روزها خیلی ها سعی می کنند شبیه او باشند اما مثل همیشه تفاوت جنس بدلی و جنس اصل از زمین تا آسمان است. در روزگاران دوم خرداد که آقای حسنی به یمن روزنامه های جنجالی شهرتی عام یافته بود به سراغش رفتیم. من و شهرام شکیبا. به سفارش ابراهیم نبوی که آن روزها سردبیری مجله دانستنی ها را بر عهده داشت. گفت وگوی جالبی از آب درآمد. از جنجالی ترین بخش هایش یکی پیشنهاد آقای مصباح یزدی بود برای وزارت ارشاد و دیگری شلاق زدن وزیر وقت ارشاد آقای مهاجرانی. از آن همه صراحت و صداقت به وجد آمده بودیم و می دانستیم فروش مجله تضمین شده است. مجله به چاپ سوم رسید. ابراهیم پیشنهاد داد کاست مصاحبه را هم همراه با نشریه منتشر کنیم که من رضایت ندادم. بعدها مرد رندی همان مصاحبه را به صورت کتاب چاپ کرد و به گمانم سی، چهل تا هم چاپ خورد. همان موقع در لید گفت وگو چیزهایی نوشتم که به مذاق بعضی از دوستان ضد حسنی چندان خوش نیامد. آنها توقع داشتند من هم به صف تمسخرکنندگان حسنی بپیوندم و طعنه و لعنی نثار آن خدا بیامرز کنم که نکردم. من در همان دیدار اول و آخر آن خدا بیامرز را مردی صادق و بی ریا یافتم که مثل ما فکر نمی کرد. امروز هم همان نظر را دارم. او مردی بود که با دروغ بیگانه بود. آرمان های انقلاب را به صورتی خیلی جدی باور کرده بود و هرگونه تخطی از آن آرمان ها را گناهی نابخشودنی می دانست. ای کاش همه کسانی که امروز سعی دارند با ادبیات آقای حسنی به مصاف خواسته های اکثریت مردم بروند اندکی از صفا و صداقت او را نیز به عاریت می گرفتند. آن مرحوم هر که بود و هر چه کرد، دروغ نگفت. سیاست یک بام و دو هوا پیشه نکرد. از رانت استفاده نکرد. نزدیکانش را بر مصادر امور ننشاند و تا آخر عمر نان بازویش را خورد. خدایش بیامرزاد.