آرشیو شنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۷، شماره ۹۲۳۱
صفحه اول
۱
سرمقاله

تیپ انقلابی منظم و صبور

حامد حاجی حیدری ( از دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران)
قضیه:

معمولا دیدار رمضانی دانشجویان با رهبر معظم انقلاب اسلامی، عمیقا الهام بخش از آب درمی آید. تلفیق ذهن های جوان، با ذهنی که همواره جوان مانده است و در عین حال بسیار کتاب می خواند و رویدادهای بسیار زمانه به چشم دیده،

سر و شکلی را ایجاد می کند که به تعبیر فیلسوف آلمانی «شاعرانه و تاریخ ساز» است، بدین معنا که متعلق به این زمانه نیست و «توشه ای برای فرداست». روز بعد، افطار با شاعران است، و شاعرانه دیروز، در افطار فرداشب سرک می کشد. به فحوای قول آن فیلسوف آلمانی: «نجوای زمان، در این رخداد، فردا را خلق می کند» و چیزی از آن بر می آید که متعلق به «آینده» است؛ «توشه ای برای فردا»...

و در این محفل دانشجویی، اشاره به مطلع درخشان قصیده عظیم الشان حکیم ناصرخسرو قبادیانی، تامل برانگیز و تکان دهنده بود:

دیر بماندم در این سرای کهن من... تا کهنم کرد صحبت دی و بهمن

شمع خرد بر فروز در دل و بشتاب... با دل روشن به سوی عالم روشن

توشه تو علم و طاعت است در این راه... سفره دل را بدین دو توشه بیاگن

الحاصل؛ کلیدواژه های این «توشه فردا» چنین بودند: (1) «بیایید اتوبان را به صورت بن بست تصویر نکنیم» (2) «به سمت جلو حرکت می کنیم» (3) «اگر شور و هیجان انقلابی را حفظ کنیم،... اقتضائات عملی را مراعات کنیم،... حرکت مستمر و با تکیه به تکلیف الهی و با امید به پاداش الهی را ادامه دهیم... آن گاه فردا، فردای بهتری خواهد بود» (4) «نظام بدون مشی انقلابی مطلقا ارزشی ندارد... انقلاب با تاسیس نظام خاتمه نمی یابد... انقلاب با رفتار تند و مخرب شناخته نمی شود و این تقلیل مفهوم انقلاب است... و همه این ها یعنی مفهوم”نظام انقلابی“» و (5) «لشکری از جوانان مومن و انقلابی لازم است تا وارد میدان مطالبه آرمان های انقلاب شوند».

و با این بیانات دشوار که در زمان کوتاهی بیان شد، و با آن مطلع تکان دهنده از ناصرخسرو، ذهن جوان انقلابی که خود را در میانه «مسیر وظیفه استمرار نظام انقلابی» می بیند، پر از سوال «چه باید کرد؟» شد؛ چطور می توان هم انقلابی بود، و هم مراعات اقتضائات عملی را داشت؟ و اساسا عرض و طول این مفهوم غامض «نظام انقلابی» چگونه جفت و جور می شوند؟ چطور می شود، بخشی از لشکری بود که نیروهایش هم انقلابی هستند و هم نظام مند و منظم و صبور؟ تیپ «انقلابی منظم و صبور» چگونه حد و رسمی دارد؟

تامل در اطراف قضیه:

برای من، به عنوان دانشجوی 10 سال پیش، که امروز با دانشجویان خوشفکر دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران سر و کله می زند، و از این قرار، هنوز با روحیه دانشجویی آشناست، موضوع سوال «چه باید کرد؟» در کنار این قصیده خوش وزن ناصرخسرو، ناگهان با جوان گزینی «استاد سید مرتضی نبوی» برای مدیر مسئولی تازه روزنامه رسالت پیوند خورد و طرحی برای پاسخ به سوال «چه باید کرد؟» ایجاد نمود.اگر در ذهن جوان جویای فکر امروز، این سوال هست که در نسبت با تلفیق خلاقانه «انقلابی منظم و صبور» چه تکلیفی به دوش دارد، و چطور می توان هم روحیه انقلابی بودن را در خود حفظ کرد، و هم اقتضائات عملی را مراعات نمود، و هم ناامید نشد، و هم تندخویی را به صبر و متانت تبدیل کرد، روایت تجربه

هفده سال کار با «استاد سید مرتضی نبوی» به عنوان یک «انقلابی خودساخته» می تواند آموزنده باشد.

من، در این زمان طولانی، این نعمت و شانس را داشتم که می توانستم برای ساعت ها رفتارهای این مرد را رصد کنم، و واکنش های این الگوی «انقلابی خودساخته» را در لحظات سخت و دشوار این هفده سال دریابم. او در عین مراعات تقوا و متانت، سایه ای بود که چندین نسل روزنامه نگار جوان در همکاری با او، هم درس تقوا و پرهیزگاری یاد گرفتند، و هم احساس جوانی یافتند و هر یک در شرایط و زمانه خودشان، بی پرده از عدالت دفاع کردند.

تا آنجا که من از شخصیت استاد نبوی آموختم، شاخص ترین خصلت روزنامه نگار و سیاستمدار خودساخته تراز انقلاب اسلامی، «تقوا» است. سیاستمدار کهنه کار و عالی رتبه، با پیکان سفیدیخچالی یا اخیرا پراید نوک مدادی و منزلی در محله منیریه، خود را از لذت های کوتاه مدت زندگی دنیا دور نگه می دارد، و مدام و در هر محفلی به هدف نهایی توجه می دهد. چنین سیاستمداری اغلب طوری است که گویا از بالا به جهان نظاره می کند، و بدین ترتیب، فراتر از هیجانات روزگار، هدف درست را می بیند، و با پشتکار، خود و مجموعه خود را به سمتی که در بلندمدت صحیح و کارآمد است پیش می برد. پس، هم آرمان ها را مراعات می کند و هم مصالح عملی را.نکته بعد این است که شخصیت «انقلابی منظم و صبور»، می پذیرد که برای پیمودن مسیر درست باید هزینه پرداخت کرد، که «بهشت را به بها دهند و به بهانه ندهند». برای سید مرتضی نبوی منظم و مودب، سال های دشواری بود؛ او این بار مکلف گردید تا بار تکلیف را به دوش مدیر مسئول جوان تر بسپارد. برای افرادی که از بیرون به زندگی مردان انقلابی منظم و صبور به سبک سید مرتضی نبوی نظاره می کنند، قابل تصور نیست که آن ها چه هزینه ها به مدرسه زندگی پرداخت کرده اند، تا این شدند که هستند؛ برای سالیان متوالی، آن ها به جای ناله و غر و لند، لحظات دشوار را به فرصت های استقامت و صواب تبدیل کرده اند. و برای این منظور، باید به حد کافی انقلابی بود، و توانمندی آن را داشت که با روحیه انقلابی از چسبیدن به مسیرهای گذشته پرهیز کرد، و از نیرو و فکر جوان استقبال و حمایت کرد.

درس بعد «آقا مرتضی» به عنوان الگوی «انقلابی نظام مند» این است که از خودنمایی پرهیز کنید. در این سال ها، روزنامه رسالت اصراری نداشته است تا به قول جوانان امروز «بترکاند». هیچ گاه برداشت ما این نشد که شان حرفه ای روزنامه رسالت، بر ابلاغ رسالت و تکلیف الهی پیشی گرفته باشد. بنا بر این، هر چند که بر مبنای معیارهای روزنامه نگاری کثرتگرای امروز، روزنامه رسالت، هیچ گاه یک روزنامه حرفه ای و پایه ای برای زد و خوردهای بی رحمانه نبوده است، ولی به قول استاد نبوی، «همیشه تاثیر خود را داشته»، و واقعا جریان ساز بوده است؛ و همواره، این جریان سازی را به رغم عدم ورود به برخوردهای بی رحمانه عامه پسند، برکت الهی دانسته ایم.مطلب بعد این است که مرد «انقلابی منظم و صبور»، «قدر داشته ها» را می شناسد. در این مدت، هیچ گاه برداشت ما در روزنامه رسالت این نبوده است که ما مجاز هستیم به بهانه نقد، انسانی را له کنیم، و رقیب سیاسی را به دلیل ارتکاب به یک اشتباه، از هستی و حیثیت ساقط کنیم؛ و این منش روزنامه رسالت، مدام از سوی رقیبان سیاسی به غیرحرفه ای بودن تعبیر شده است. روزنامه رسالت، همواره صحنه «حد نگه داشتن» بوده است، و این در سایه خصلت اخلاقی «آقا مرتضی» در زمینه «قدرشناسی» و «احترام» به دست آمده است؛ آن ها همواره ترمزی بر سر راه زیاده روی روزنامه نگاران جوان بوده اند تا احترام ها درست، حفظ شوند. در این سال ها، با این خوی و خصلت، چه رویش هایی که به انقلاب اضافه نشد و چه ریزش ها که ممانعت نگردید.

نهایتا این هم نکته ایست که مرد انقلابی خودساخته و معیاری همچون «آقا مرتضی»، ریشه های خود را فراموش نمی کند؛ فروتنی یکی از ویژگی های همیشگی این دست افراد خودساخته است. چنین سیاستمداری حتی، پس از رسیدن به قدرت بسیار و تعیین کننده در وزارت و وکالت و مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای حل اختلاف قوا، در درون، به آن بخش از شخصیت و گذشته خود فکر می کند که مسیر طولانی را طی کرده و به امروز رسیده است. پس، دلیلی نمی بیند به کسانی که در این مسیر، هنوز در ابتدای راه هستند، فخر بفروشد و بی اعتنایی کند. این مرد، هر چند که در سرتاسر زندگی سیاسی خود یک انقلابی سخت کوش بوده است، ولی به جوانان ابتدای مسیر، احترام و اعتنایی دارد که انسان ساز است. از این قرار، مرد انقلابی ما، در طول سال های مدیریت رسالت، چند دوجین نیروی پیشرو و توانمند برای این انقلاب تولید کرده است که آرمان خواهی را با نظام سازی تلفیق کرده اند و می توانند راه او را ادامه دهند.پس اگر پرسش جوانان دانشجوی مسلمان، پس از جلسه ای که ناگهان با صلای صلات پایان یافت این باشد که دقیقا چطور می شود، هم انقلابی بود و هم نظام مند و هم صبور؟ من به اتکای نمونه ای که از نزدیک مطالعه کردم، به ایشان می گویم که عمیقا تقوا پیشه کنید، مجاهده و سخت کوشی را مرام خود سازید، از خودنمایی پرهیز کنید، قدرشناسی را یاد بگیرید و معمول بدارید، ناخواسته در جو کثرت گرای روزگار غرق نشوید، و نهایتا این که رگ و ریشه خود را فراموش نکنید و هیچ گاه به دیگران فخر نفروشید.