آرشیو پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۷، شماره ۴۱۱۰
صفحه اول
۱
سرمقاله

اعتماد نیاز ضروری جامعه

الیاس حضرتی

«اعتماد» از امروز وارد هفده سالگی می شود. حقیقتا «ما را به سخت جانی خود این گمان نبود.» هفده سال خودش یک عمر است. آنهایی که پسر و دختری در این سن و سال دارند بهتر می دانند که تربیت و مراقبت از فرزند با چه سختی هایی توام است. پدر و مادر را عاشق بی عار خوانده اند، از بس که برای مراقبت از شیره جان و دیده بصر، خود را به مشقت می اندازند. شب ها نمی خوابند تا کودک شان بخوابد: جلوی شدائد سینه سپر می کنند تا آسیبی به فرزند دلبندشان نرسد. از دهان خود می زنند تا بچه شان گرسنه نماند...

من به «اعتماد» به چشم فرزند عزیزی نگاه می کنم که در برابر دیدگانم قد کشیده، رشد کرده، بالنده شده، به بلوغ رسیده و رفته رفته مستقل شده و روی پای خود ایستاده. برای اینکه اعتماد به اینجا برسد، من و دوستانم کم زحمت نکشیدیم. ایضا کم خون دل نخوردیم. نمی خواهم ذکر مصیبت کنم و از روزهای صعب بگویم. ما روزهای صعبی را از سر گذراندیم که اگر خود به دست خود در روزنامه را می بستیم و عامدا و عالما زنده به گورش می کردیم، کسی ملامت مان نمی کرد. حتی دوستانی از سر شفقت به من می گفتند به جای اینکه با این هزینه هنگفت مادی و معنوی برای خودت دردسر بخری و دوستانت را گرفتار کنی، بهتر است که داوطلبانه کرکره روزنامه را پایین بکشی، سرمایه ات را توی بانک بگذاری و آسوده خاطر زندگی کنی... اما مگر به همین سادگی است. آنهایی که این حرف را می زدند، هیچ وقت به دست خود نهادی را پایه نریخته اند و در تولد موسسه ای فرهنگی کاری نکرده اند. روزنامه درآوردن – به خصوص در بخش خصوصی - بی شباهت به باغبانی نیست. دانه ای می کارید و پس از مدتی گویی از هیچ نهالی سر از خاک برمی آورد و رفته رفته قد می کشد تا سرانجام درختی تناور و سایه گستر شود و به اذن خدا میوه دهد. خداوند در قرآن مجید کلمه طیبه را به شجره طیبه مثال زده است. اصلها ثابت و فرعها فی السماء... روزنامه ما هم اگر از کلمه طیبه بهره ای داشته باشد و اگر در خاک تاریخ و جغرافیا و اعتقادات این مرز و بوم ریشه دوانده باشد، می توان امید بست که در آسمان جامعه و فرهنگ شاخه بگسترد و میوه های شیرین و آبدار و مقوی بدهد و خلایق را بهره های فراوان برساند. اگر با کلمه طیبه – خدایی نکرده – بی تناسب باشد، دیری نخواهد پایید و مانند هزاران کتاب و مجله و روزنامه ای که از یادها رفتند و تاثیر خیری نگذاشتند، از بین می رود و اصل و فرعش فراموش می شود.منظور اینکه حالا که به «اعتماد» نگاه می کنم خستگی ام در می رود: می بینم این درخت هفده ساله به آن همه سختی ها می ارزد. کافی است در سایه سارش دمی بیاساییم، با برادری و مهربانی با یکدیگر گفت وگو کنیم و به کمک شاخ و برگ هایی که این درخت در آسمان دوانده خبرهای جدی و مهم و بعضا سرنوشت ساز را پیگیری کنیم تا در یک چشم به هم زدن همه آن تلخی ها و مصیبت ها فراموش شوند و شیرینی و مهر جای شان را بگیرند. ما برای ثروت و قدرت که زیر بار گران روزنامه نرفتیم. ما از سر دردمندی و مبتنی بر تعهدی که به انقلاب و کشور داشتیم به «اعتماد» رو آوردیم. از اتفاق این روزها بیش از هر زمان دیگری بر عارف و عامی آشکار شده است که «اعتماد» مهم ترین نیاز مناسبات کشور است. هم مردم باید به دولت اعتماد کنند و هم دولت باید مردم را معتمد خویش بداند. همچنین آحاد مسوولان و افراد جامعه نیز اگر به هر دلیلی نتوانند به هم اعتماد کنند خیلی زود با سر به دیوار سوءتفاهم و ناامیدی و افسردگی می خورند. اعتماد نیاز ضروری جامعه است و بی اعتماد هیچ کاری پیش نمی رود. ما باید بتوانیم به هموطنان مان اعتماد کنیم و به پاکدستی و کاردانی و خیرخواهی مسوولان مطمئن باشیم. ان شاءالله. اعتماد اما شعار و تعارف و تشریفات نیست با حلواحلوا گفتن دهن شیرین نمی شود، با تکرار اعتماد هم مسوولان و جامعه به یکدیگر اعتماد نمی کنند. اعتماد مبتنی بر مشترکات است. مبتنی بر حفظ منافع و دوری از مضار است. مهمتر از آن مبتنی بر عهد و پیمان است. به یک اعتبار انقلاب اسلامی نیز تجدید عهد است با عدالتخواهان و آزادگان و ظلم ستیزان. برای همین است که ما در «اعتماد» آرمانخواهی و یادآوری و پیگیری آرمان های انقلاب را جزو وظایف اصلی خود برشمرده ایم. ما تلاش می کنیم تا حقوق محترم شمرده شود و حق به حقدار برسد. همچنین به قدر وسع می کوشیم تا عدالت و آزادی به معنای واقعی محقق شوند و مردم کشور از نعمت عدالت و آزادی مغتنم گردند. ما با خود عهد بسته ایم که جلوی نظام سلطه بایستیم و با اطلاع رسانی و آگاهی بخشی روحیه مقاومت و پایداری را زنده نگه داریم. مردم سالاری دینی مهم ترین رکن انقلاب و نظام ماست. برای حفظ و حراست از آن باید تمام قد در عرصه های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی حضور یابیم تا کسی نتواند این آرمان بلند را مخدوش کند. در نظام جمهوری اسلامی مردم نامحرم نیستند و در قانون نیز دسترسسی آزادشان به اطلاعات تصریح شده است. ما باید ضمن پیگیری حقوق مردم، به قدر وسع بکوشیم تا آحاد جامعه امر به معروف و نهی از منکر کنند و موقع پیگیری مطالبات شان از مسوولان صدای شان نلرزد. سهل است، باید فرهنگ حق گویی و حق طلبی را رواج دهیم و زمینه های مشارکت سیاسی- اجتماعی- فرهنگی را فراهم آوریم.مملکت در شرایط ویژه ای است. تعارض ما با نظام سلطه به فصلی رسیده که نمی شود با اهمال و بی دقتی و خطا فرصت سوزی کرد. جای هیچ گونه خطایی نیست. اولا باید متحد و متفق در برابر نظام سلطه بایستیم و از حقوق ملی- تاریخی کشور دفاع کنیم. به عنوان رسانه باید بکوشیم تا جلوی هر نوع اسراف و تبذیری را چه دولتی و چه خصوصی بگیریم و برادری و مواسات و همدلی را به مردم و مسوولان یادآور شویم. به لحاظ تاریخی در موقعیت ممتازی به سر می بریم و به همین دلیل تکالیف رسانه ای ما صدچندان است. «اعتماد» در آغاز هفدهمین سال، در کنار همراهان خود حضوری پررنگ دارد تا ان شا ءالله به کمک هم بتوانیم از این گردنه نیز عبور کنیم. ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم.

در «اعتماد» اما بیش از من، همکارانم زحمت کشیده اند و روزنامه را به اینجا رسانده اند. صمیمانه از تک تک آنها قدردانی می کنم و دوستی و همکاری شان را ارج می نهم. بی تعارف به خود می بالم که در این سال ها با بهترین روزنامه نگاران و نویسندگان و خبرنگاران دوست و همکار بوده ام. اما از حق نباید بگذریم که صاحب اصلی روزنامه مخاطبان روزنامه هستند. مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد. چون شما بوده اید، ما هم بوده ایم. اطمینان می دهم تا باشید ما هم باشیم. لذا تولد هفده سالگی را قبل از هرکس به شما تبریک می گویم و برای تان توفیق و سربلندی را آرزو دارم.