آرشیو پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۷، شماره ۵۱۲۸
معارف
۸
کتابداران

کتابدار باسلیقه

محسن صفاری

در یکی از روزهای سرد زمستانی که در کتابخانه ما خبری از هیچ ارباب رجوع و مراجعه کننده ای نبود، یکی از همکاران پشت میز امانت، کنار بخاری با دهان باز و چشمانی نیمه باز نشسته بود و گویی هیچ تکانی که نشانی از تنفس یا حیات باشد در وجنات او هویدا نبود که ناگاه خانمی جوان وارد کتابخانه می شود و با دیدن این صحنه شتابان به سمت اتاق رئیس می رود و با حالتی پریشان به رئیس کتابخانه می گوید که حال کتابدار شما بد شده و احتمالا دار فانی را وداع گفته است.

با شنیدن این خبر رئیس نگران می شود و بلافاصله خود را به قسمت امانت می رساند و سایر همکاران نیز او را همراهی می کنند و با دیدن آن صحنه نفس عمیقی می کشند و به آن خانم دلداری می دهند که نگران نباشید، همکار ما با بهره ازگرمای دلچسب بخاری به خوابی ناز و عمیق تشریف برده و برایش هیچ مشکلی به وجود نیامده است و برای اطمینان بیشتر رئیس جلو می رود و با نوازشی مهربان کتابدار را بیدار می کند و می گوید ما قبلا هم از این موارد داشته ایم. زیاد نگران کتابداران ما نباشید. آنها به مرگ طبیعی نمی میرند.