آرشیو چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۷، شماره ۳۱۸۶
ادبیات
۸

تازه های نشر نیلا

آزمون واقعیت

پارسا شهری

«تآتر هم به واقعیت نیاز دارد و هم به شادی و لذت، و تآتر مدرن روشنفکرانه به همین دلیل شکست خورده است. مردم از شادمانی دروغین کمدی های موزیکال، به جای شادی پرباری که تنها در واقعیت خارق العاده و سرکش یافت می شود، خسته شده اند.» جان میلینگتن سینگ، نمایش نامه نویس ایرلندی، در پیش گفتاری بر نمایش نامه «خالی بند دنیای غرب» که اخیرا با ترجمه درخور حمید احیاء در نشر نیلا درآمده است، چنین می نویسد. سینگ معتقد است در ایرلند فقط چند سال دیگر از تخیلی همگانی بهره مندیم که پرشور و پرشکوه است و ظریف و شکننده؛ و آن دسته از ما که می خواهیم بنویسیم، هنوز فرصت استفاده از آن را داریم -فرصتی که نویسندگان سرزمین هایی که بهار زندگی را فراموش کرده اند از آن بی بهره اند؛ نویسندگان سرزمین هایی که در در آن ها برداشت محصول، تنها یک خاطره است و کاه و حصیر تبدیل به آجر شده اند. ج.م.سینگ این جملات را در ژانویه ی 1907 نوشت؛ دورانی که هنوز سرزمین هایی بودند که به تعبیر او بهار زندگی را فراموش نکرده بودند، با این حال، او براساس اوضاع واحوال می دانست که این فرصت تنها چند سالی است و دیری نمی پاید. چنان که مترجم اثر در مقدمه می نویسد طرح داستان و زبان و شخصیت های «خالی بند دنیای غرب» بر بنیاد منابع واقعی و مستند شکل گرفته اند، اما بی تردید کل اثر حاصل بینش و تخیل سینگ است. از ابتکارهای سینگ در نمایش نامه اخیر جدا از سبک وسیاق و موضوع نمایش نامه، مسئله زبان است. او به تعبیر حمید احیاء زبان انگلیسی فاخر و ادیبانه و کتابی را کنار می گذارد و با به کارگیری زبان خاص روستاهای ایرلند زبانی تازه خلق می کند؛ زبانی که بعدها بسیاری از نمایش نامه نویسان ایرلندی قرن بیستم از آن استفاده کردند. احیاء تاکید می کند که اهمیت سینگ تنها در سبک واقع گرای آثار او و زبان خاص آن نیست؛ او فراتر از هنرش، حاضر نیست غرور ملی را به صورتی ساختگی تبلیغ کند و تصویری دروغین یا آمیخته ی توهم از مردم و ملیت خویش ارائه دهد. او حتا به هم قطاران خود باج نمی دهد و واقعیتی را که می بیند، بدون مجامله و خودسانسوری بر صحنه می آورد. با این حال بیشتر منتقدان و مفسران آثار نمایشی ایرلند، از سینگ به عنوان یکی از بنیان گذاران تآتر ملی ایرلند یاد می کنند که زبان نمایش نامه هایش زنده و واقعی است و نمونه ای اعلا از زبان آثار جنبش ناتورالیسم آن دوران به شمار می رود. «خالی بند دنیای غرب» تابستان سال 1907 در انگلستان اجرا شد و ظرف چند سال به زبان هایی دیگر ترجمه شد و در کشورهای مختلف روی صحنه رفت تا جایی که به یکی از مهم ترین آثار کلاسیک تآتر غرب بدل شد. سینگ موضوع این نمایش نامه را از دو حادثه معروف در غرب ایرلند برگرفته است. مردی پدر خود را به قتل می رساند و مردم او را پنهان می کنند. در حادثه دیگر، مردی دست به قتل زنی می زند که صاحب کارش بوده است، اما زن جان به در می برد. سینگ بر مبنای این دو حادثه معروف طرح نمایش نامه ای را می ریزد و با فضای غرب ایرلند در هم آمیخته و دو سال روی آن کار می کند تا «خالی بند دنیای غرب» پدید می آید. اجرای این نمایش که به طرزی واقعی و هولناک واقعیت غرب ایرلند را برملا می کرد؛ مردمی دمدمی مزاج و سرکش و الکلی و کلبی مسلک، خشم ملی گرایان را برانگیخت و حتا تظاهراتی در شهر دوبلین به راه انداخت، اما سینگ به هیچ روی کوتاه نیامد و حتا چند روز پیش از اجرا در متنی نوشت: «هرکس با روستانشینان ایرلند نشست وبرخاست داشته و با آن ها دمخور شده، می داند که بی پرواترین جملات و پندارهای این نمایش نامه در قیاس با آن قصه ها که می توان در کلبه های کوچک شنید، کاملا ملایم اند.»

در حاشیه ی بیابان

«اتاق بی روح و درجه سه ی متلی در حاشیه بیابان موهاوی، دیوارهای گچی اتاق رنگ مغزپسته ای دارند. کف اتاق با یک مشمع قهوه ای سوخته پوشیده شده، بدون هیچ کف پوش دیگری. یک تخت خواب تاق دار یک نفره چدنی، از پهلو به سمت تماشاگر در سمت راست قرار دارد...»، این شرح صحنه با چنین جزئیاتی تا دو صفحه کتاب «گول عشق» سام شپارد، ترجمه محمدرضا عرفانی ادامه دارد. بعد، شپارد سه شخصیت نمایش را معرفی می کند: پیرمرد، که روی صندلی راحتی نشسته و یک بطری کنار او بر زمین است، او فقط در ذهن ادی و می وجود دارد، می، سی ودوسال دارد با پیراهن آبی راه راه و تی شرت گشاد سفید، یک خلخال نقره ای به مچ پا دارد و ادی، سی وهفت، هشت ساله است اما موقع راه رفتن کمی می لنگد و مسن تر از سن واقعی اش دیده می شود، پیراهن جین رنگ ورو رفته ای پوشیده با دکمه های قفلی و در دست راستش یک دستکش چرمی است... در ابتدای نمایش نامه شصت وچند صفحه ای شپارد آمده است: این نمایش نامه یکسره و بدون وقفه اجرا می شود. از همین جمله تا حد زیادی می توان به ریتم تند و دیالوگ محور نمایش نامه «گول عشق» پی برد.

سام شپارد برای مخاطب فارسی زبان نام آشنایی است. از این نمایش نامه نویس آمریکایی تاکنون مهم ترین آثارش ازجمله «کودک مدفون»، «غرب حقیقی»، «مادر ایکاروس»، «دکه ی بین راه» ترجمه و منتشر شده است. نمایش نامه اخیر نیز به سیاق دیگر آثار شپارد فضایی رئال دارد و دیالوگ هایی صمیمی و واقعی. می و ادی پس از مدت ها یکدیگر را می بینند و روایت گذشته و مرور خاطرات آنها بستر نمایش نامه شپارد است. سام شپارد تمایل بسیاری به تئاتر ابزورد داشت، و حتا در بیشتر نمایش نامه هایش که با تم درگیری های خانوادگی و تاثیر جامعه بر انسان معاصر آمریکایی نوشته، از مایه های ابزورد بهره گرفته است. نمونه تاثیر سبک ابزورد در همین نمایش نامه «گول عشق» او نیز مشاهده می شود با اینکه او این نمایش نامه را در دهه هشتاد نوشت، دورانی که به طور آشکار از این سبک فاصله گرفته بود.