آرشیو شنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۷، شماره ۵۱۵۱
فرهنگ
۷
یادداشت

رمانی برای «دختران انقلاب»

حسام آبنوس

فیلمش دست به دست می شد، همه از او صحبت می کردند و هرکدام با آب و تاب از او سخن می گفتند. از دختری که روی کیوسک برق رفته و روسری اش (به عنوان نماد حجاب) را بر سر چوب زده تا به قانون حجاب اجباری اعتراض کرده باشد و به سرعت با عبارت «دختر خیابان انقلاب» شهرت یافت.

-ماجرا من را یاد یک رویداد تاریخی انداخت؛ رویدادی که در آن به زور اسلحه و تفنگ، حجاب از سر زنان این مرز و بوم کشیده شد و چه بسیار کسانی که به همین خاطر سال ها خانه نشین شدند تا مبادا در کوی و برزن عصمت شان مورد دست درازی قرارگیرد و...

وقتی این ماجرا در ذهنم یادآوری شد، جز یک رمان و یک فیلم مستند اثر دیگری در فضای هنر به ذهنم نیامد؛ رمانی از سعید تشکری با عنوان «پاریس پاریس» که شاید باید آن را تنها اثر ادبی مرتبط با کشف حجاب رضاخانی و کشتار مردم مخالف با این طرح در مسجد گوهرشاد دانست. این رمان تصویر زنانی را نشان می دهد که هم مترقی هستند و هم به حجاب باور دارند و این تصویر، خلاف تصویری است که اغلب از زن محجبه در آثار هنری نمایش داده شده که آنها را افرادی عقب مانده نشان داده است.

«قزاق دست طیبه را کشید. درست مثل این که می خواهد با زنی در یک مجلس عروسی دو نفری برقصد. نه ایرانی... فرنگی. طیبه در یک چشم به هم زدن با دست هایش روسری اش را گرفت و پا به فرار گذاشت. قزاق به دنبال طیبه دوید.»این تصاویر را که مرور می کردم یاد «دختر خیابان انقلاب» افتادم که به نظر می رسد از روی بی اطلاعی از تاریخ و پیشینه فرهنگی خویش کاری کرد که بسیاری برای انجام ندادن آن رنج کشیدند. سعید تشکری در این رمان نه تنها جانبداری نکرده بلکه در کناری ایستاده و تنها آنچه روی داده را نشان داده، او با نثر شاعرانه که ویژگی قلمش محسوب می شود نمایشی شاعرانه را رقم زده است.