آرشیو یکشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۷، شماره ۴۱۳۴
صفحه آخر
۱۶
پرتاب شدگی

اضمحلال واقعیت

محمد زینالی اناری

باشلار می نویسد، ناخودآگاه شبیه زیرزمینی تاریک و تنگ است و ممکن است شما در آن دست تان به کمد و قفسه ای بخورد، یا اینکه دنبال وسایل باشید و مدام وسایل دیگری به دست تان بخورد. حال ما وقتی خواب هستیم، ادراک حسی مان غیرفعال است، اما مغز کار می کند و از این رو ممکن است اشارات حسی یا فعال بودن ما در ناخودآگاه موجب فعالیت های مغزو تداعی تصوراتی رویامانند شود.

این حالت را می توان با خواب آلودگی مشابه دانست. وقتی گستره واقعیت آنقدر کوچک است که بسیاری از چیزهایی که به ظاهر دیده نمی شود، به حساب گذاشته نشده، اما به صورت پدیده های عجیب و تصادفی خود را نشان می دهند.

اگر نظام نمادین خود را در زندگی شهری توسعه نداده و بخش اعظمی از رفتارها، آداب و رسوم، نیازها و روابط را از جلوی چشم خود رد کند، پنهان کند، دست آخر آنها به رویا تبدیل می شوند. این به آن معنی نیست که چنین رسم هایی اجرا نمی شوند، بلکه خواب زندگی شهری، اتفاقی هستند که رخ می دهند، اما دیده نمی شوند. جامعه، به جای دیدن و پذیرفتن اتفاقات پیش رو همچون تابلوهای رانندگی، در خواب و رویا سیر می کند. وقتی در عین رانندگی، حواس تان جای دیگری باشد، یقینا پیشامدی چون تصادف در انتظار شما است.

وقتی اغلب ما بیگانه از واقعیت پذیرفته و مشترک زندگی می کنیم، حوادثی که برای تک تک ما می افتد، برای هم دیگر عجیب می نماید. می توان گفت جامعه ما به جای استغراق در واقعیت، به زیرزمین رفته و رویابین شده است. «اضمحلال واقعیت» وقتی است که نور واقعیت بر زندگی اغلب ما نمی تابد.

بسیاری از حوادث آن بدون بررسی و تحلیل کافی، بدون تبیین و نظام مند کردن، می گذرند و به تدریج نظم حوادث و اتفاقاتی که در رویا رخ می دهد، بر نظم نمادین فزونی می گیرند. حال وقتی در غیاب همه گیر شدن واقعیت، رویاها بر نظم رایج شوریدند، آنها را آسیب اجتماعی، نابسامانی یا پدیده های عجیب و نامیمون می نامیم، در حالی که اینها، پیامد رویاهایی هستند که واقعیت های محدودمان، با بی توجهی آنها را سر راه ما قرار داده است.