آرشیو یک‌شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۷، شماره ۳۲۰۰
روزنامه فردا
۱۶
میدون و سوفیا

ووووی... ترسیدم...

پوریا عالمی

دیروز ثابت کردیم دغدغه مسئولان «کی با کی در کجا چه کار می کرد» است و به اینجا رسیدیم که به من - میدون دوم - و سوفیا به دلیل نداشتن شناسنامه هتل ندادند، بعد سریع بنده مدیریت بحران کردم و گفتم: پس به ما دوتا اتاق سوا بدهید.

هتلی یه گفت: نچ! کور خواندی. اتاق نداریم.

گفتم: اخوی، دوتا اتاق سوا دغدغه شما را باید برطرف کند دیگر؟

هتلی یه گفت: خیر. زیر یک سقف ممنوع.

گفتم: هر اتاق یک سقف مستقل داردها.

هتلی یه گفت: شما سقف خانه تان را اتاق به اتاق قیرگونی و ایزوگام کردی یا با هم؟

گفتم: با هم.

گفت: دیدی؟ وقتی از پشت بام یکی است، از سقف هم یکی است. می خواهی دوتا اتاق بگیری که قایم باشک بازی کنید؟

گفتم: شفتالو به این منطقت. حالا ما نصفه شبی چی کار کنیم؟

هتلی یه گفت: تنها راه این است که اتاق خانم برود طبقه 10 انتهای راهروی شرقی. خودت هم باید بخوابی در لابی، روی همین مبل جلوی در، جلوی چشم خودم!

گفتم: من اتاق می خوام.

گفت: آتش و پنبه نباید پیش هم باشند.

گفتم: ببین برادر، من یا آتشم یا پنبه. تنهایی میرم توی یک اتاق و می خوابم.

هتلی یه گفت: من فیزیک 1 را پاس کردم. اگر روی پنبه زوم کنی، تنهایی هم شعله ور می شود.

گفتم: متقاعد شدم. فقط متوجه نشدم چرا این قدر تبلیغ می کنند آدم ها سفر کنند؟ هم اخلاقتان بد است، هم با پول دو شب هتل توی ایران که آخرش هم با این کارهاتون، از دماغ آدم درمی آید، آدم می تواند برود یک هفته خارجه و دماغش چاق بشود.

هتلی یه گفت: می دانستی بیشتر هتل های ایران، مال یک سازمان است و ربطی به بخش خصوصی ندارد؟

گفتم: بله. ولی ربطش چیست؟

هتلی یه گفت: معلوم است که عقلت به این چیزها نمی رسد.

گفتم: بی ادب. ما عمرا به هتل شما برگردیم.

هتلی یه قاه قاه زد زیر خنده و گفت: ووووووووی... ترسیدم...