آرشیو چهارشنبه ۱۷ امرداد ۱۳۹۷، شماره ۵۱۷۳
صفحه آخر
۲۰
نگاه روز

لطفا خبرنگاران را نپیچانید

حامد عسگری

دفترچه انشایم را از همان اول سال به مادرم گفتم صد برگ بخرد. انشا زیر چهار صفحه نداشتم و هرچقدر ریاضی ام مزخرف بود و متنفر بودم ازش عاشق فارسی و انشا بودم. تمام انشاهای بچه های فامیل را هم می نوشتم و هیچ رنجی ندارم که با نوشتن از بین نرود.

یک سالی می شود که توی روزنامه جام جم مشغولم و قبل تر ها هم برای مطبوعات می نوشتم اما حضور فیزیکی در آنها نداشتم. اما الان یک سالی است که در روزنامه جام جم از نزدیک با ریزه کاری های روزنامه نگاری و خبرنگاری آشنا شده ام. چند سالی هست که هر از گاهی به مناسبت های گوناگون مورد مهر و محبت خبرنگاران مطبوعات قرار گرفته و گپ و گفتی داشته ام. بعضی وقت ها حوصله نداشته ام و به اصطلاح پیچانده ام و توی این یک سال از همه آن پیچاندن ها پشیمانم. خبرنگاری شغل سختی است. وقتی خبرنگاری وعده می کند که بیاید یا تماس بگیرد و تو به او قول می دهی و بعد به هر دلیلی«نه» می گویی تو فقط یک نه ساده گفته ای و شانه خالی کرده ای ولی حواست نیست تمام برنامه آن روز خبرنگار را به هم ریخته ای و مجبورش کرده ای کل پروسه انتخاب شخص گفت وگودهنده و انتخاب سوال و ساعت و هماهنگی و تنظیم و تایپ را به هم بریزد و همین یعنی تزریق استرس به دوست خبرنگارت... سختی خبرنگاری به همین است که از طرف بعضی مردم سفارشی نویس و قلم به مزد می بینندشان و از طرف بعضی مسئولان هم جماعت علاف و آویزانی دیده می شوند که موی دماغند و مانع پیشرفت. اما این یکسال با چشم و دل دیده ام که همکاران نازنینم برای تهیه یک صفحه مطلب از لحظه تولد سوژه تا نوشتن و تایپ و نمونه خوانی و صفحه بستن چه چرخه نفسگیری را پشت سر می گذارند تا شما مخاطب نازنین کنار میز صبحانه ات همانطور که لیوان چای شیرینت را سر می کشی تورقی بکنی و مطلبش به چشمت بیاید. خبرنگارها نه مرض دارند نه آویزانند نه قلم به مزد. قشر دغدغه مند و زحمت کشی هستند که با کلمه ها رفیقند و با چیدن آنها کنار هم دردهای جامعه را می نگارند و روایت می کنند. این جماعت دوست داشتنی را بیشتر دوست داشته باشیم به نفع همه است...

*شاعر و نویسنده