آرشیو پنج‌شنبه ۱۸ امرداد ۱۳۹۷، شماره ۹۲۸۴
صفحه اول
۱
سرمقاله

خلقیات ضروری رئیس جمهور

حامد حاجی حیدری

قضیه: راستش، رئیس جمهور در سه نقطه پشت سر هم از گفت وگوی دیرهنگام خود با مردم، در حالی که همه منتظر واژه «عذرخواهی» به خاطر اعمال سیاست های حساب نشده ارزی در قبال رویدادهای قابل پیش بینی بودند، فقط از مردم «تشکر» کردند؛ ایشان توضیح دادند که علائم قطعی مسئله از دی ماه بروز کرد و مسئله در اردیبهشت ماه اتفاق افتاد، ولی تدابیر موثر واقع نشد، و به جای «عذرخواهی»، «تشکر» کردند! ما و اغلب عاملیت های اقتصادی معتقد بودیم و هستیم که از بیش از یک سال قبل علائم مشهود بودند و برخی از نامزدهای انتخاباتی سال گذشته، تدابیر خوبی برای مقابله با این رویدادها داشتند، ولی آقای رئیس جمهور به جای «عذرخواهی»، «تشکر» کردند! خب؛ قدری سخت بود...

تنها یک سال از مبارزات انتخاباتی با وعده های سنگین می گذرد، و حالا، در وضعی که انتظار تدبیر از دولت دوم تدبیر و امید می رفت، اشکالات عمده در تدبیر امور و دستپاچگی در تدوین سیاست ها، به حساب همراهی نکردن بخشی از مردم با سیاست ها گذاشته می شود، و البته در کل، از مردم «تشکر» می شود، چرا که اصولا و در هر حال، تشکر از مردم در قیاس با عذرخواهی از مردم، آسان تر است. نهایتا هم گفت وگو به سنخی از تهدید «بگم بگم» در جلسه پارلمانی سوال از رئیس جمهور ختم شد: «سوال در مجلس برای من فرصت خوبی به وجود می آورد چون گفتن خیلی از حرف ها در مصاحبه برای من سخت است، اما، وقتی یک نماینده ای از مجلس شورای اسلامی سوال کرده، دیگر آن وقت یک شرایطی است که خیلی صریح تر می توانم حرف بزنم و خیلی چیزها را آنجا می شود واضح تر به مردم گفت!». بدین ترتیب، ایشان بعد از مدت ها که انتظار سخن گفتن شان با مردم بود، به جای «عذرخواهی» «تشکر» کردند، و افزودند که به قدر کافی با مردم صریح نبوده اند و چیزهایی هست که اگر مجلس سوالش را پس بگیرد، به مردم نخواهند گفت! ادای این سخنان از یک رئیس جمهور که سال پیش انتخاب شده است، قدری عجیب نیست؟

یه قدری سخت نیست؟ به قول اینستاگرام رامبد جوان: «باور این همه سکوت از جانب شما آقایان و شاید هم خانم ها! خیلی برای همه ما سخته. ما که چیز زیادی از شما نمی خوایم. ما فقط می گیم بیاین با ما حرف بزنین و مشکلاتی که هممون در اون واقع شدیم رو برامون توضیح بدین تا بفهمیم که در چه شرایطی قرار گرفتیم. شاید تحملش برای هممون آسون تر بشه و شاید شما با گفتنش سبک تر بشین! و ما هم با شنیدن حرف هاتون -اگه صادقانه باشه- کمک بیشتری کنیم در تحمل این روزهای سخت. گر چه مردم ما نشون دادن واقعا صبورترین، مهربون ترین و نجیب ترین مردم دنیا هستن. ولی به نظرم همین قدر شتاب زدگی در خریدن چیزهایی که مرتب داره قیمتشون بالا می ره برای اینه که هیچ کس با ما حرف نمی زنه و تحلیلی بهمون ارائه نمی ده. خدا نیاره اون روزی رو که قصه مسئولامون برای ما بشه مثل قصه چوپان دروغگو. اگه از اول باهامون صادقانه حرف زده بودین الان کافی بود بگین تا سراغ چیزهایی که اقتصادمون رو تهدید می کنن و آسیب پذیرمون می کنن نریم».کاوش در اطراف قضیه: ماجرا از این قرار است؛ اغلب، در تب و تاب انتخابات، دستیابی به موفقیت سیاسی کشور، بسیار در دسترس به نظر می رسد یا توسط کمپین های انتخاباتی سهل الوصول جلوه داده می شود: «طبق برنامه ششم توسعه 955 هزار شغل سالانه ایجاد می شود و ساز و کاری که ما برای اشتغال داریم این است که به غیر از ایجاد رونق اقتصادی در جامعه به خصوص در صنایع کوچک و متوسط، همچنین در زمینه گردشگری و فناوری و... طرح هایی هم برای مهارت آموزی جوانان داریم؛ جوانان فارغ التحصیل می توانند در سایت مورد نظر ثبت نام کرده و به مدت 4 الی 6 ماه مهارت بیاموزند و همزمان در بنگاه اقتصادی مشغول کار می شوند. بر اساس این طرح، دولت، یک چهارم حداقل حقوق را در دوران آموزش به این افراد پرداخت می کند و در بنگاه هایی که مشغول به کار می شوند تا یک سال سهم کارفرما را دولت پرداخت می کند و همچنین طرح های جداگانه ای هم در دانشگاه ها و دبیرستان ها برای بالا بردن مهارت جوانان طراحی کرده ایم و البته طرح های دیگری هم وجود دارد که بنده در کتاب دولت دوازدهم مفصل تشریح کرده ام». این وعده ها را یادتان هست؟

بله؛ اغلب، در مبارزات انتخابات، دستیابی به موفقیت سیاسی کشور، توسط کمپین های انتخاباتی سهل الوصول جلوه داده می شود، ولی...اما، واقعیت در یک مرور تاریخی، ما را متقاعد می کند که این دستیابی، اغلب، دشوار و کمیاب تر، و بسیار دشوارتر و کمیاب تر از آن بوده است که معمولا به تصور می آوریم یا در ایام انتخابات توسط برنامه های تبلیغاتی در دسترس جلوه داده می شوند؛ وقتی...خصوصا وقتی که متوجه می شویم که در طول سلسله های حکمرانی باستانی، اعم از امپراطوری پارس یا چین یا روم، تنها یکی دو حکمران، اهداف سیاسی ملت خود را با موفقیت پوشش داده اند، و می توانند به عنوان حکمران شاخص سر بلند کنند؛ آن گاه می توانیم باور کنیم که دستیابی به موفقیت در اداره کشور فوت و فن ویژه ای است.

کمیابی موفقیت سیاسی، هم به این باز می گردد که دستیابی به اهداف کلان مستلزم پایبندی به اصول است؛ و پایبندی به اصول هم معمولا به دشواری می گراید؛ در ثانی...

در ثانی، مردان سیاسی مانند اصحاب هر حرفه دیگری، پس از یک دوره جد و جهد، مسیرهای سهولت را پیدا می کنند و کمتر به مجاهده تن می سپارند، و در نتیجه، کارها زمین می مانند.

حالا، حکایت دولت ماست که هر چند اغلب همین مردان، مجاهدان سه دهه پیش بودند، ولی قدری اصلاح طلب و رفرمیست شده اند و آماده عبور از اصول، و همچنین، دیگر حال و هوای روزی هجده ساعت کار خالص را ندارند؛ و از این قرار است که دولت، فرتوت تر و کم ثبات قدم تر از آنی به نظر می رسد که از سوابق این مردان بر می آید.

اصلی ترین دلیل این وضع، محو شدن هدف هاست؛ در واقع، آن ها کارها را از روی عادت و بدون انگیزه عاطفی عمیق انجام می دهند. آن ها عادت به حکمرانی دارند، نه آن که در پی فضیلت خدمت باشند. برای حل این مشکل و نزدیک شدن به موفقیت، باید پیوسته به هدف گذاری و زنده نگه داشتن توجه به چشم اندازهای همت کنیم. راه و رسم دولت نهم، از این جهت (و از بسیاری جهات)، مغتنم بود: این که یک عالم اخلاق با سوابق مبارزه سیاسی، در هر جلسه هیئت دولت، تذکراتی بدهد و انگیزه ها را تند و تیز کند.

دولت باید در هر جلسه، چشم انداز اصولی خود را منطبق با مسائل روز، باز تعریف کند و باز تشخیص دهد؛ و برای این منظور، پندهای اخلاقی کمک می کنند تا عاملیت های سیاسی، خود را از اقتضائات عملی، هر چند به نحو موقت، خلاص کنند، و به دور دست چشم بدوزند و راه را گم نکنند.

نکته بعد این است که باید بر مبنای این چشم اندازها، و ارزیابی هوشمندانه و جمعی از موقعیت فعلی، «هدف گذاری» انضمامی صورت گیرد، و در این زمینه، نقش رئیس جمهور در ایجاد وحدت ارزیابی ها و اهداف اهمیت دارد. اهداف، باید دقیق و با جزئیات کامل و غیر قابل تفسیر تنظیم شوند، طوری که مردم، شاکله متحدی از کابینه ملاحظه کنند و درک نمایند که کشور به حال خود رها نشده است. برای این منظور، اهداف باید معقول و قابل دستیابی، سازگار با ارزش های ملت، و دارای بازه زمانی تحقق باشند. اگر رئیس جمهور تکلیف خود را در این زمینه به خوبی انجام دهد، تمام هوش و حواس ملت به سوی مقصود او معطوف می شود.

مطلب دیگر آن است که هدف گذاری هایی که در بلندمدت پایدار می مانند و عملکرد موثر و صحیح خود را نشان می دهند، باید به شکل مدون در آیند تا نه تنها در ادامه مسیر این دولت نصب العین باشند، بلکه میراثی برای دولت های آینده گردند. البته نباید به تدوین و تصویب اکتفا کرد؛ این هدف های پایدار باید مدام به گفت وگو گذاشته شوند، تا به بخشی از تجربه ملت تبدیل گردند.

در گام بعد، باید برای هدف گذاری ها، برنامه های عملی، تدارک و اجرایی شوند. فرمول نزدیک شدن به برنامه های عملی این است که هدف گذاری به سه، پنج، ده، یا بیشتر هدف بسیط تر تقسیم شود، تا برنامه های دور دست، اقتضائات عملی خود را نشان دهند. سپس، باید هدف های فرعی تر و در دسترس تر را در اولویت قرار دهیم؛ چرا که موفقیت در آن ها انسجام و توش و توان را متمرکزتر می کند.

زمان بندی درست و تعیین بازه زمانی مشخص برای اجرای برنامه ها خیلی اهمیت دارد، و جلوی شل و ول شدن دولت را می گیرد. اینجا، «پیگیری» از اشد اهمیت برخوردار است. مدیریت، یعنی «پیگیری». لازم است دفتر رئیس جمهور را در زمینه «پیگیری»، فعال و بیش از حد فعال کرد. «پیگیری» در رده دولت، حد ندارد، و هر چه به آن اصرار شود، کافی نیست. «پیگیری» ضامن حس مسئولیت پذیری و پاسخگویی قوه اجرایی، خواهد بود.

دفتر رئیس جمهور، باید ضمن «پیگیری» سنجه های میزان پیشرفت را تولید کند، و این سنجه ها را در وضع روزآمد نگه دارد. بخش مهمی از «پیگیری هوشمند»، نظارت بر میزان پیشرفت و تفسیر و معنادار کردن سنجه ها، هوشمندی عملکرد قوه اجرائی را تضمین می کند.

نهایتا این که، بخش مهمی از سنجه هایی که باید اندازه گیری شوند، بازتاب عملکرد دولت در میان اقشار مختلف مردم است؛ خصوصا دولت باید از این طریق کنترل کند و اطمینان حاصل نماید که در شکاف های مختلف، مردم را دسته دسته نکند؛ یکدستی وفاق آمیز اجتماعی مهم ترین شاخص عملکرد رئیس جمهور است، و کمک رئیس جمهور به ایجاد اتحاد ملی در جهت اهداف ملت و دولت، شاخص ترین کارویژه شخص رئیس جمهور است.