آرشیو پنج‌شنبه ۱۸ امرداد ۱۳۹۷، شماره ۶۸۴۸
ایران جمعه: کافه جمعه
۱۲

امیر شهاب رضویان از فیلم های محبوب خود و آنهایی که می توانیم تماشا کنیم، می گوید

آخر هفته ای جذاب با جلال مقدم

امیرشهاب رضویان (فیلمساز)

همدان که زادگاه من است پیش از انقلاب، 5 سینما داشت؛ دو سینما در میدان اصلی یعنی سینما تاج که فیلم های بازاری نمایش می داد و سینما الوند که کم وبیش هم فیلم های ایرانی داشت و هم خارجی. خیابان بوعلی هم صاحب دو سینما بود به نام های سینما هما و سینما لوکس. اولی هم فیلم ایرانی و خارجی نمایش می داد و دومی اما اغلب فیلم های فرنگی داشت. سینمای پنجم سینمایی بود که اختصاصا برای معلمان ساخته شده بود با نام «باشگاه معلمان» که خانوادگی ترین سینمای همدان هم بود.

از طرف خانواده اجازه ورود به 4 سینمای دیگر را نداشتم اما روزهای پنجشنبه و جمعه تماشای یک یا دو فیلم در«باشگاه معلمان» جزو برنامه های ثابت هفتگی بود. «باشگاه معلمان» از سال 54 معمولا فیلم های خارجی نمایش می داد. اولین فیلمی که در این سینما نمایش داده شد فیلم «جین هارلو» بود که قصه دختر بازیگری به نام جین و چگونگی بازیگر شدنش را روایت می کرد.

در آن سال ها قرار بود در این سینما دو فیلم از داریوش مهرجویی هم نمایش داده شود که جلوی نمایش اولی یعنی «گاو» را ساواک گرفت اما «آقای هالو» به نمایش درآمد آن هم با حضور بازیگر اصلی آن. بخوبی به خاطر دارم که آقای علی نصیریان در آن مراسم چقدر خوش لباس بود با آن کت مخمل کبریتی سبزی که به تن داشت. از دیگر فیلم هایی که در آن سال ها نمایش داده شد و خیلی دوستش داشتم فیلم «تنگسیر» امیر نادری بود که به همراه پدرم در سینما لوکس آن را دیدم.

تماشای فیلم «رگبار» بهرام بیضایی در آن سال ها اما نصیبم نشد و نمی دانم چرا پدرم به تنهایی به سینما رفت و ما او را همراهی نکردیم. «گوزن ها»ی مسعود کیمیایی از دیگر فیلم های محبوب آن سال ها بود که در سینما لوکس به تماشای آن نشستم. فیلم گوژپشت نتردام با بازی آنتونی کوئین و جینا لولوبریجیدا و تونی کرتیس را هم در سینما هما دیدم.

اینکه چه فیلمی من را به شکل جدی جزو طرفداران سینما کرد نمی توان با نام بردن از فیلمی خاص جواب داد اما مثل دوره کودکی خیلی ها خاطرات من از علاقه مندی به سینما به ساختن آپارات 35میلیمتری گره خورده است. از مغازه ای در نزدیکی مدرسه مان چند متر پوزیتیو 35میلیمتری یکی از فیلم های صمد را خریده بودم و با همراهی پسر دایی ام نظام با چراغ قوه و عدسی آن را به صورت اسلاید روی دیوار می انداختیم و با نمایش هر تصویر خودمان برای بچه ها قصه

می بافتیم.

بر خلاف من نظام، آدم اقتصادی و هوشمندی بود و آن سال از بچه های محل حدود 19 ریال کاسبی کرد. اما علاقه مندی ام به سینما به شکل جدی با ثبت نام در انجمن سینمای آزاد در سال 59 شکل گرفت. انجمن سینمای آزاد که در سال 48 تشکیل شده بود در میدان دانشگاه همدان هم یک شعبه داشت که بعد از انقلاب دوباره بازگشایی شد. محصل دبیرستانی بودم که در انجمن سینمای آزاد ثبت نام کردم و این گونه از آبان 59 تا الان درگیر سینما شدم.

در نهایت برای روزهای تعطیل آخر هفته و «ایران جمعه» پیشنهاد من تماشای فیلم های جلال مقدم است. آخر هفته با جلال مقدم می تواند آخر هفته جذابی باشد.مخصوصا برای نسل جوانی که شناخت کمتری از او دارند در حالی که هم در مقام کارگردان، فیلمساز خاص و خوبی بود از جمله فیلم های فرار از تله، راز درخت سنجد، «صمد و فولاد زره» و «پنجره» و هم به عنوان یک بازیگر، فیلم های ماندگاری دارد از «خشت و آیینه» ابراهیم گلستان تا «هامون» داریوش مهرجویی و «سرب» مسعود کیمیایی.