دعوت به تنش
برای تحلیل رفتار آقای احمدینژاد، نباید در یک مقطع خاص متوقف شد بلکه باید این رفتار را از زمان حضور او در قدرت بررسی کرد. اگر مجموعه رفتارهای چند ساله رئیس دولتهای نهم و دهم در کنار هم قرار بگیرد درک این نکته که چرا آقای احمدی نژاد دست به چنین رفتاری میزند و دقیقا در تناقض آنچه که کشور نیاز جدی به آن دارد یعنی وحدت موضع میگیرد به مراتب آسان تر است.
ظهور محمود احمدینژاد در قدرت سیاسی بخصوص در سال 84 همراه با حرکتی بود که مجموعه حامیان ایشان به آن دامن زدند و فضای سیاسی کشور را به سمت دو قطبی شدن به پیش بردند. حال در شکافی که پیامد انتخابات 84 است، مجموعه کسانی که به دنبال مقابله جدی کشور با تهدیدات ترامپ و همپیمانان شان هستند در تلاشند این انسجام را ترمیم کنند، غیر از همان فردی که مسبب این شکاف گسترده بوده است.
رفتار امروز احمدینژاد هم در امتداد حرکت سالهای 84، 88 و بعد از آن است. زمانی که فراخوان جدی برای مشارکت گسترده مردم در انتخابات داده میشد ایشان پیامی در نقض این پیام به مردم می دادند و امروز هم که جامعه بیشترین نیاز را به آرامش و وحدت برای عبور از بزنگاه سخت دارد، سعی می کند که از آب گلآلود ماهی بگیرد و بر موج نارضایتی سوار شود.
حال نه تنها شخص آقای احمدینژاد باید در مورد هدفش از دامن زدن به تفرقه و شکاف پاسخ دهد، بلکه مجموعه کسانی که موجب قدرت گرفتن او شدند هم باید پاسخگو باشند. فضایی که برای قدرتنمایی احمدینژاد فراهم است با محدودیتی که برای آقای خاتمی درنظر گرفته شده اصلا قابل مقایسه نیست. اما در همین فضای متفاوت شاهد تلاشی هستیم که از سوی سیدمحمد خاتمی و حتی محصورین برای ایجاد وحدت و انسجام به منظور عبور کشور از بحران انجام میشود و اما از سوی محمود احمدینژاد فیلمی منتشر می شود که برداشتی جز ایجاد تنش نمی توان از آن داشت. تداوم بخشی از این همراهیها و حمایتها از رئیس دولت های نهم و دهم بدون شک به وحدت و انسجام امروز کشور آسیب جدی میرساند.