آرشیو شنبه ۲۰ امرداد ۱۳۹۷، شماره ۵۱۷۵
رسانه
۵
یادداشت

منطق لیلاگری

نوشین مجلسی

اگر این شب ها بیننده سریال «پدر» باشید، حواشی و نقدهای آن را هم شنیده اید. یکی از مواردی که از همان روزهای اول به عنوان نقطه ضعف قصه این مجموعه مطرح شد، اصرار لیلا برای ابراز علاقه و ازدواج با حامد و حتی درخواست ملتمسانه از پدر او بود.عده ای این کنش را دور از ذهن و برخی دیگر پایین آوردن شان زن می دانند، اما کافی است سرنخ شخصیت لیلا را از همان قسمت های نخست در دست بگیریم تا منطق سرسختی او برای رسیدن به خواسته اش برایمان نمایان شود و این نیازمند آن است که یک سریال را با جهانی بشناسیم که مختصاتش در فیلمنامه و در نهایت اجرای آن تعریف شده است. در اینجا اگر شخصیت پردازی لیلا را از روز اول ببینیم و کنش و واکنش هایش را نسبت به اطرافیان و رخدادهای زندگی اش نظاره کنیم، شاهدیم که رشته پیوند میان تمامی آنها نوعی بی باکی و اعتمادبه نفس است. او کسی است که خطر می کند و از بروز خود ابایی ندارد؛ نمونه های غیرعقلانی اش را می توان در سکانس نه چندان خوب آتش زدن ماشین و یا بارها توبیخ شدنش در دانشگاه دید، سکانس هایی که به ما درباره این شخصیت نشانی های دقیقی می دهند. چنین کسی وقتی عاشق می شود، بی مهابا دل به حادثه می زند و انتخاب و خواهشش نیز از سر اعتمادبه نفس و احساس برابری است. البته در این مسیر تصمیم هایی می گیرد که قطعا مطابق ناپخگی های دختری است که بتازگی از نوجوانی به جوانی گذر کرده. حال این که در جهان فرامتن، شیوه بیان او به مذاق بسیاری از ما خوش نیاید، آن را مطابق فرهنگمان ندانیم و دور از ذهن و تابوشکنانه تصور کنیم، سلیقه ای است اما این عملکرد مطابق جهان بینی لیلای قصه «پدر» و از کسی چون او پذیرفتنی است.