آرشیو یکشنبه ۲۱ امرداد ۱۳۹۷، شماره ۹۲۸۶
صفحه اول
۱
سرمقاله

تیره و تبار موسیقی برانداز

محمد عبداللهی
بخش نخست

بیش از یک قرن از بهره برداری سیاسیون از جماعت سلبریتی یا چهره های عوام پسند برای نیل به اهداف سیاسی در جهان می گذرد. به جرات سرمایه گذاری روی چهره های عوام پسند یا اصطلاحا سلبریتی ها و سوء استفاده از اقبال شکلاتی این جماعت در بین عوام در ایران درست در آستانه سقوط رژیم منحوس پهلوی تا کنون به طور جدی در دستور کار اتاق های فکر همسو با سلطنت طلبان و لیبرال های معاند با نظام مقدس جمهوری اسلامی و تشکیلات اپوزیسیون خارج نشین قرار گرفته است. بدون شک اتاق فرمان این حرکت را باید در سرویس های جاسوسی غربی و صهیونیستی ردگیری کرد که خود مبحثی جداگانه را می طلبد.گرچه چهره های عوام پسند (سلبریتی ها)، در شاخه های گسترده ای از هنر و سرگرمی دسته بندی می شوند ولی در این یادداشت قصد داریم صرفا روی تبارشناسی سرمایه گذاری گروه های معاند با نظام روی چهره های عوام پسند شاخه موسیقی با هدف براندازی، متمرکز شویم و تحلیل شاخه های دیگر را به مجالی دیگر موکول خواهیم کرد.برای تبارشناسی و یافتن سرنخ های موجود چاره ای جز رجوع به پیشینه مافیای نظامی هدایتگر و مسلط بر رادیو و تلویزیون ملی شاهنشاهی باقی نمی ماند.سرنخ موسیقی سیاه و سکولار پنجاه ساله تاریخ ایران را بدون شک باید در مافیای دو نظامی فاسد عصر پهلوی و حلقه اطراف آنها جست وجو کرد. سپهبد امیرقاسمی، مدیر تشریفات ساواک و تیمسار نادری افشار (که فرزندانش نام خانوادگی شان را به «شب پره» تغییر دادند) که اساس چندین بنای فاسد هنری در ایران را گذاشتند.از مدیریت بخش فساد رادیو و تلویزیون ملی ایران از دهه چهل تا پرورش خوانندگان فاسد و پروژه دختر شایسته ایران و... این دو نظامی شاهنشاهی مهره های متحد شطرنج یک شطرنج باز فاسد واحدند: اشرف پهلوی. مافیای ظاهرا هنری و باطنا نظامی که در واقع حلقه وصل دربار و شخص اشرف پهلوی با حوزه موسیقی است. مافیای نظامی نادری افشار و امیرقاسمی با هدایت دربار پهلوی، حرکتی که طی دو دهه در سینمای فیلمفارسی ایران ریشه دوانده بود (که آن هم به زعامت اشرف پهلوی بود) را به رادیو و تلویزیون ملی تسری دادند.

هدف آنها اسلام زدایی علنی و پرشتاب، سکولاریزاسیون و اشاعه فحشا در جامعه مذهبی و شیعی ایران بود. این مافیا با برنامه های قبح شکنانه و فسادآلود چون شوی تلویزیونی رنگارنگ و برنامه تلویزیونی استودیو 11 که از قضا مجری هر دو آنها یکی از فرزندان صابر آتشین (ژانگولریست و شعبده باز اختصاصی دربار پهلوی) به نام فائقه آتشین(معروف به گوگوش) بود، ماموریت خواننده پروری و تبلیغ و چهره سازی از آوازخوانان کاباره ای را بر عهده گرفتند. از محوری ترین خروجی های معروف این کارخانه سلبریتی ساز می توان به ابراهیم حامدی (معروف به ابی) و دو پسر تیمسار نادری افشار یعنی «شهرام شب پره» و «شهبال شب پره» اشاره کرد که با رانت پدر به جرگه خوانندگان و سوپراستارهای زمان خویش در آمدند. با انتشار زمزمه های بیماری سرطان محمدرضا پهلوی در سال 1356 این مافیای رسانه ای در حرکتی دقیق و هماهنگ با خارج، شروع به سرقت و انتقال اموال تلویزیون ملی ایران و تجهیزات برودکست ملی به خارج از کشور می کنند که حتی در مقطعی با اعتراض شدید رضا قطبی (پسردایی فرح) و رئیس وقت رادیو تلویزیون نیز مواجه می شوند. لازم به ذکر است که خوشبختانه بخشی از این اموال پس از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به کشور عودت داده می شود. با پیروزی انقلاب اسلامی، این مافیای نظامی مسلط بر موسیقی به طور کامل به خارج از کشور و آن هم صرفا به یک شهر خاص از ایالات متحده فرار می کنند: لس آنجلس!ترندگذاری این مافیا به محض استقرار در لس آنجلس جذب سلبریتی های دست پرورده خویش از ایران به ال ای L.A و آغاز پروژه پرورش و بهره برداری از ظرفیت های این چهره های عوام پسند برای مقاصد اپوزیسیون و علیه نظام جمهوری اسلامی است. در قدم اول ماموریت خود را کوچ دادن همه خواننده های رادیو و تلویزیون ملی ایران (سلبریتی های آن مقطع) به لس آنجلس تعریف می کنند و تمامی تلاش خود را برای کشاندن سلبریتی های فاسد عصر پهلوی به لس آنجلس به کار می گیرند. شهرام شب پره (فرزند تیمسار نادری افشار) و علیرضا امیرقاسمی(فرزند تیمسار امیر قاسمی) به نیابت از پدران فاسد خود به همراه دیگر وابستگان پهلوی فعال در حوزه رسانه (نظیر کوروش بی بیان، جهانگیر آوانسیان، مهرداد پاکروان، حمید شب خیز و...) ماموریت کوچ دادن خوانندگان داخل کشور را انجام می دهند. این مافیا حتی خوانندگانی که مایل به کوچ به خارج از کشور نبودند را با تطمیع و وعده های فریبنده به مهاجرت ترغیب می کنند. معصومه دده بالا (هایده)، خدیجه دده بالا(مهستی)، (دوعنصر مهم دربار پهلوی)، پروانه افشار(حمیرا) و.. بسیاری خوانندگان دیگر در این زمان به این حلقه می پیوندند و جریان هنر فاسد عصر پهلوی دوباره در لس آنجلس شکل می گیرد و مافیای نظامی نادری-امیرقاسمی گام دوم ماموریت خود را کلید می زند. اوایل دهه شصت است و ایجاد تلویزیون خصوصی بسیار پرمشقت و پرهزینه. ضمن اینکه مردم ایران هنوز ماهواره نداشتند و غرب آسیا فاقد تکنولوژی آن. بنابراین کار خود را با «ویدئو» شروع می کنند. این مافیا به سرکردگی علیرضا امیرقاسمی پسر سپهبد با پولهای بادآورده پدرش و میلیونها دلار دزدی پهلوی ها از مال مردم ایران و البته پشتیبانی مالی صهیونیستهای ایرانی تباری چون هما سرشار، موسسه کلتکس رکوردز و گروه برودکست (طپش) و مجموعه استودیویی آنرا در سان ست بولوارد لس آنجلس ایجاد می کنند و سالانه سه بار و کم کم بیشتر، شوهای تلویزیونی در قالب نوارهای ویدئویی تنظیم و به صورت کاملا مجانی وارد ایران می کنند. (دقت کنید مردم ایران در عصر پهلوی پول خرید بلیط سینما نداشتند و حال مجانی و رایگان به آنها نوار ویدئویی با چند برابر قیمت عطا می شد!)ذائقه بخشی از مردم با شیرینی گناه های شهوانی در عصر پهلوی آشنا شده بود و این بهترین رخنه برای جا باز کردن و پخش ویدئو بودند. اولین جنگ فرهنگی در قالب ویدئو برای جامعه ایران رقم می خورد. با شوهای مختلف (شوی رنگارنگ، شوی طنین، شوی جام جم، شوی شب خیز) سرگرم سازی مردم ایران و در واقع بازگشت فرهنگی به عصر پهلوی رقم می خورد. تولید و پخش این نوارهای شو اولین راهکار تنفس مصنوعی این مافیا به سلبریتی های لس آنجلسی محسوب می گردد.

در گام سوم پخش این شوها بواسطه تاسیس شبکه های ماهواره ای مبتنی بر موزیک ویدیو در دستور کار این مافیا قرار گرفت. با اسپانسرینگ مالی و زعامت مافیای نظامی نادری-امیرقاسمی کوروش بی بیان تلویزیون جام جم را تاسیس کرد، علیرضا امیرقاسمی دو شبکه تپش و تپش 2، حمید شب خیز تلویزیون ایران و سپس itn itn2 و.. نسل اول شبکه های ماهواره ای را به راه انداختند. گام چهارم، کنسرت گذاری با خوانندگان کوچ کرده و نسل جدید خوانندگان بود. اولین کنسرتهای این مافیا برای نخستین بار برای ایرانیان در تل آویو تست شد. تمام تجربه های اشتباه شهبال شب پره در گروه ناموفق بلک کتز توسط این مافیا در تل آویو توسط یک زوج هنری تصحیح شد. آندرانیک مددیان معروف به اندی (گیتاریست و خواننده ارمنی) و کوروس، خوانندگانی بودند که برای یک دوره آزمایشی یک ساله توسط این حلقه ابتدا به اسرائیل کوچ داده شدند تا اولین گروه های لس آنجلسی و زوج های به اصطلاح هنری لس آنجلسی طراحی و پرورش یابند و لذا نخستین کنسرتهای اولین باند موسیقی لس آنجلسی بطور آزمایشی برای یهودیان ایرانی تبار برگزار و مورد ارزیابی دقیق این مافیا قرار گرفت. موفقیت اولین باند ایرانی لس آنجلسی زمینه های کوچ دستپاچه وار آنان را به لس آنجلس بمنظور بهره برداری سریع فراهم کرد. بتدریج کنسرتها در کشورهای اطراف ایران (دبی، ترکیه و خصوصا آنتالیا) پا گرفت. به شب پره ها (فرزندان تیمسار نادری افشار) وظیفه پرورش سلبریتی های جدید در لس آنجلس واگذار شد. آکادمی فرزندان تیمسار نادری افشار (شب پره ها) درکمتر از یکسال تبدیل به ماشین پرورش و بهره برداری قارچ گونه از خوانندگان شش و هشتی لس آنجلسی شد، در آکادمی نادری افشار، کمر و سینه و ساق و باسن بر صدا و کیفیت حنجره و تحریر ارجحیت یافت. مافیای نظامی نادری-امیرقاسمی بر شانه های ترانه سرایان برانداز، فاسد و سیاه و سلطنت طلبی چون پاکسیما زکی پور، مسعود امینی، اسفندیار منفردزاده و شهریار قنبری پا گرفت و شروع به ریشه دواندن کرد. فرزند نامشروع یکی از تیمسارهای فراری دربار پهلوی بنام کوکی زادوری به همراه فرزند تیمسار امیرقاسمی (علیرضا) یک شبه با حمایت نهاد های معاند غربی و پشتوانه پول های سرقت شده تبدیل به کارگردان های موزیک ویدئوهای خوانندگان تازه پای آکادمی نادری افشارها(شب پره ها) شدند.در این دوره شوهای نیمه پورن رواج می گیرد. (باز هم به سرکردگی اولین باند این مافیا یعنی باند اندی و کوروس) و پس از آن نسل دوم شبکه های ماهواره ای با تم سیاسی و با برنامه ریزی و حمایت مالی پهلوی ها شکل می گیرد. شبکه هایی با مجری های پرگو که صبح تا شب به فحاشی و توهین به انقلاب مشغولند.