آرشیو یکشنبه ۲۸ امرداد ۱۳۹۷، شماره ۳۲۲۴
صفحه اول
۱
سرمقاله

چرا نخبگان به ایران برگردند؟

دکتر مهدی زارع ( استاد پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله)

در هفته ای که گذشت، در یک جلسه مصاحبه برای جذب دو جوان از متقاضیان کار در پژوهشگاه های داخلی شرکت داشتم که هر دو در کشورهای غربی هم اکنون مشغول تدریس در دانشگاه های معتبرند. وقتی سوال کردیم چرا به ویژه در این شرایط که از نظر اقتصادی شرایط سختی است، غرب را رها می کنید و به ایران برمی گردید، پاسخ هر دو (که جداگانه مصاحبه دادند) کمابیش مشابه بود: ما هرچه بیشتر در آن کشور خارجی ماندیم، بیشتر حس کردیم که جای ما آنجا نیست. ما برای آن کشورها ساخته نشده ایم و هرچند طولانی مدت تر هم بمانیم، فعال درجه اول در محل کار و زندگی مان به حساب نخواهیم آمد. ما برای ایران ساخته شده ایم و «برای ایران» به کشورمان برمی گردیم. آنان بدون توجه به جو و فضای موجود و قیمت دلار و احتمالا سرزنش آشنایان و اطرافیان و اعضای فامیل به کشور برمی گردند. ولی واقعا چرا نخبگان به کشور برمی گردند و اساسا چرا نیاز است که در شرایط سخت «نخبگان، تحصیل کرده ها و گروه برگزیده جامعه» به کشور برگردند یا در آن بمانند؟ در ایران کنونی بعد از 18 اردیبهشت که ترامپ از توافق نامه بین المللی اتمی (برجام) اعلام خروج کرد، عملا فضای منفی روانی بر بازار حاکم شد. هنوز تحریمی شروع نشده عده ای با انگیزه شخصی یا با احتمالی براساس برنامه ای که دانسته یا ندانسته عامل اجرای آن شده بودند، با خرید هرچه بیشتر ارز و سکه طلا از بازار موجب سقوط ارزش ریال شدند. مدیریت ناقص بی توجه به واقعیت های میدانی نیز مزید بر علت شد و شرایط به گونه ای شد که مردم عوارض تورمی اش را هم اکنون از جیب خود می پردازند. از 15 مرداد که از اتفاق با هفتادوسومین سالروز بمباران اتمی هیروشیما از سوی آمریکا در پایان جنگ جهانی دوم هم زمان شده بود، دور جدیدی از تحریم ها از سوی آمریکا بر ایران تحمیل شد. اگر در مرداد 65 سال قبل در سال 1332 دو دولت آمریکا و انگلیس با حمایت عوامل داخلی شان مشغول زمینه چینی پنهانی برای کودتای 28 مرداد علیه دولت قانونی زنده یاد دکتر محمد مصدق بودند و تبلیغات و جنگ روانی خود را با تزریق پول به عواملشان و با اعزام مامورانشان حتی الامکان در پشت صحنه انجام می دادند، امروز و بعد از 65 سال علنا این فشار روانی و اقتصادی را اجرا می کنند. رادیوها، تلویزیون ها و وسایل ارتباطی شان مستقیما حاضرند هر نوع شایعه ای را به خبری برای برهم زدن آرامش کشور تبدیل کنند. همین چند شب قبل یکی از شبکه های انگلیس فرد مشکوکی را که عملا نه جزء هیچ هیئت دیپلماتیکی بوده و نه جایگاهی آکادمیک دارد، روی خط آورد تا بگوید که در مذاکرات 20 سال قبل مربوط به دریای مازندران (کاسپین) خودش حضور داشته (که البته حضور نداشته) و این هیئت ایرانی بوده که همان زمان از سهم 50 درصد در دریای مذبور صرف نظر کرده است (که البته براساس آنچه متخصصان تاریخ و حقوق بین الملل و علوم سیاسی می گویند چنین سهم 50درصدی ای عملا وجود تاریخی و قانونی نداشته و در چنان مذاکره ای هم نه آن فرد مدعی خارجی حضور داشته و نه هیئت ایرانی از سهمی صرف نظر کرده است). گاهی هم دستگاه های خبرپراکنی شان از شبه خبرها یا دروغ هایی که از منابع داخلی گردآوری می کنند (مانند گم شدن 9 میلیارد دلار پول در ایران یا احتمال فرونشست تخت جمشید بر اثر خشک سالی و فرونشست زمین!)...

خبرهایی منتشر می کنند که تا روزها خوراک شبکه های اجتماعی و پیامک هایی می شود که مردم به طور وسواس گونه ای برای دراماتیک ترکردن اوضاع و اثبات این موضوع به یکدیگر که اوضاع آن قدر بد است که بدتر از آن قابل تصور نیست (!) برای هم ارسال می کنند و انتظار شنیدن آه و افسوس های بلندتری از طرف مقابل دارند. امروز ایالات متحده و دولت ترامپ مطالباتی دارد که ربط چندانی به موضوع برنامه اتمی و توافق برجام ندارد و ظاهرا برای تسلیم کردن نظام جمهوری اسلامی ولی در عمل برای متلاشی کردن وحدت ملی ایران و ازبین بردن امنیت ملی ایران تنظیم شده است. ایران ما کشوری است با تنوع قوم ها، زبان ها و دین های گوناگون. در میان دانشجویانم صمیمی ترین یا ترک های آذربایجانی بوده اند یا کردهای کردستان و کرمانشاه، یا لک های ایلامی، یا عرب های خوزستانی یا بلوچ ها، لرهای بختیاری و لرستانی. جالب آن است این بچه ها که گاه از شهرستان هایشان مستقیم به دانشگاهی در تهران آمده اند، در ابتدا در برقراری ارتباط کلامی و زبانی به فارسی با معلم خود با مشکلاتی مواجه می شوند، ولی هرچه می گذرد می توان دریافت که این دانشجویان غیرفارسی زبان ایرانی دلشان از هر ایرانی ای بیشتر برای ایران می تپد و می سوزد. ایران ما همیشه در تاریخ ماهیتی چندزبانه با اقلیم های طبیعی گوناگون داشته، ولی همیشه عوامل وحدت بخش از میراث ملی نوروز تا تعلقات سرزمینی و دینی و مدارا و تعامل بین اقوام مختلف، این کشور را متحد نگه داشته و گلوگاه های سختی مانند جنگ جهانی اول و سال های جنگ دوم جهانی و بعد از آن بر این اتحاد افزوده است. در سال گذشته در زلزله فروردین 1396 فریمان در استان خراسان رضوی دیدم که حتی در یک روستا شیعه و سنی در کنار هم زندگی می کنند. در زلزله آبان 1396 ازگله سرپل ذهاب همین وحدت و همزیستی را میان ایرانیان زلزله زده شیعه و سنی و اهل حق که در روستاهای مجاور هم یا در یک روستا با هم زندگی می کنند به چشم خود مشاهده کردم. ما فرزندان این آب و خاک، به تفاوت هر رنگ و زبان، امروز و بیش از همیشه باید با همدلی کنار هم باشیم. اخبار و عوامل تفرقه را از خود دور کنیم. به دوروبر خود نگاه کنیم. بدانیم که دولت ایالات متحده شروع کننده جنگی در عراق در سال 2003 بود که اگرچه به سقوط صدام انجامید، ولی در 15 سال گذشته، حدود یک میلیون عراقی در جنگ داخلی کشته شده اند که حدود 70 درصد آنان غیرنظامیان بوده اند. آمار سازمان ملل نشان می دهد که از سال 2003 به بعد حدود 45 درصد طبقه متوسط عراقی (تحصیل کردگان، استادان، صاحبان کسب وکار و سرمایه داران، معلمان، مهندسان و کارشناسان) از این کشور مهاجرت کرده اند. از نظر وحدت سرزمینی عملا این کشور دیگر وحدت و یکپارچگی ندارد. از سال 2011 با آغاز جنگ داخلی در سوریه و سپس ظهور داعش، روزبه روز شرایط دلخراش تر شد و تاکنون بیش از 600 هزار نفر کشته شده اند و از جمعیتی که سازمان ملل برای سال 2018 حدود 18 میلیون برآورد می کند، عملا هشت میلیون نفر مهاجرت کرده اند که حدود نیمی از این تعداد کشور را ترک کرده اند. توجه کنیم که در شرایط کنونی به سرمایه اجتماعی که بخش مهمی از آن شامل طبقه متوسط، تحصیل کرده و نخبگان ایران است، به شدت نیاز داریم. تفاوت سلیقه ها و تفکرات را محترم بشماریم و بر نقاط اشتراکمان که فراوان اند، متمرکز شویم. تا می توانیم از داخل و خارج فرزندان ایران را در این شرایط سخت فرابخوانیم تا «برای ایران» کمک کنند. نخبگان باید با وجود شرایط سخت تا می توانند به مردم واقع بینانه امید دهند و به مسائل امروز و آینده ایران فکر و در مورد آن مسائل با یکدیگر و با مردم گفت وگو کنند و برای آنها راه حل و راهکار بیابند. این نخبگان شبکه ای از فرزندان ایران هستند که همانند دیگر روزهای سخت این سرزمین به وحدت ملی آن و به حل مشکلات و آینده درخشان آن کمک خواهند کرد.