آرشیو چهار‌شنبه ۷‌شهریور ۱۳۹۷، شماره ۴۱۷۱
صفحه آخر
۱۶
شوکران نوش

عاشقانه ای برای شکل دیگر وجود

سید عبدالجواد موسوی

همه جا نقش تو پیداس/ تو سفیدی، تو سیاهی

توی معراج حقیقت/ توی ظلمت و تباهی

هر کی با هر اعتقادی/ حتی اون که بت پرسته

چه بدونه چه ندونه/ تو رو داره می پرسته

نقش تو جاری و روشن/ تو خیابون، توی خونه س

نگو پس نجف چی می شه/ واسه ما نجف نشونه س

یه نشون عاشقونه/ واسه اینکه بدونیم

که نماز عشقو باید/ به کدوم قبله بخونیم

این چیزا یه جوری کفره/ خودمونم حالی مونه

ولی از قدیم می گفتن/ حرجی نیس به دیوونه

نمی دونیم تورو داریم/ می پرستیم یا خدا رو

شهریار چه خوب گفته/ زبون حال ماها رو:

«نه خدا توانمش خواند/ نه بشر توانمش گفت

متحیرم چه نامم/ شه ملک لافتی را»

می گی بنده ام؟ قبوله/ باشه! گوش به حرفت هستیم

ولی بنده هم که باشی/ بندگیتو می پرستیم

خیلی سخته بنده بودن/ توی اوج کبریایی

اونایی که اهل حقن/ حق دارن بگن خدایی

می گن هر کسی بمیره/ چهره تورو می بینه

مثل طفل ترس خورده/ رو پای باباش می شینه

آخ! چه عشقی داره یک دم/ رو پای بابا نشستن

سر روی سینش گذاشتن/ دل شیطونو شکستن

خوش به حال اون که هر دم/ واسه دیدنت می میره

تا چشش به تو می افته/ باز دوباره جون می گیره

باز دوباره جون می ده تا/ یه بار دیگه ببینه

جون می ده تا جون بگیره/ راز عاشقی همینه

عید غدیر خم مبارک