آرشیو یکشنبه ۱۸‌شهریور ۱۳۹۷، شماره ۴۱۷۹
صفحه آخر
۱۶
شلیک از فاصله نزدیک

طریقت آل احمد

سید عبدالجواد موسوی

چهل و نه سال برای ارزیابی یک نویسنده مدت زمان کمی نیست. اگر قرار باشد آن که غربال به دست دارد و از عقب کاروان می آید محک و معیاری باشد برای ارزیابی کم و کیف یک نویسنده، آل احمد از سرآمدان و سربلندان این آزمون تاریخی است. با وجود همه قضاوت های قضا قورتکی و دوزاری سیاست بازان ورشکسته جلال هنوز هم در شمار زنده ترینان است. چاپ بی شمار کتاب هایش هنوز چند ناشر را سر پا نگاه داشته و تاثیر نفوذ روش و منشش در نویسندگان پیشکسوت و جوان گواهی است بر استمرار مردی که خیلی ها پای درختی به نام او تبر زدن آموختند. این حرف ها به معنای موافقت تام و تمام با نویسنده ای که قریب به نیم قرن از وفات او می گذرد، نیست. چیزی که معاندان آل احمد نمی فهمند همین نکته بدیهی است که پاسداشت طریقت جلال با قبول همه آرای آل احمد متفاوت است. جلال دیکته بسیار نوشت و به همین علت هم غلط املایی کم ندارد اما درباره چیزهایی نوشته که خیلی ها جرات نوشتنش را نداشتند. از منظری نوشته که فقط خاص خود اوست. آن قدر هم زیبا و شیرین نوشته که باید یک سره از ذوق تهی باشی تا در مقابل آن همه زیبایی سر تعظیم فرود نیاوری. همه حرف همین است. والسلام. اگر مغرضی نمی خواهد چیزی به این سادگی را درک کند باید او را به سخن خواجه شیراز حواله داد: مدعی گر نکند فهم سخنگو سر و خشت! طریقت جلال طریق صدق و صفا و در میانه میدان حضور داشتن و دردمندی و غیرت و استقلال و ستایش زیبایی و آزادی است. ما این طریق را به قدر سهم و وسع خود ارج می نهیم و سعی می کنیم از روندگان طریقی باشیم که بی پروای خوش آمد فلان و بدآمد بهمان تیغ از پی حق می زنند و از هیاهوی همج الرعاع بیمی به دل راه نمی دهند و چه تعبیر بلندی است این همج الرعاع. به ویژه در روزگار ما. باری! این همان چیزی است که ما از آل احمد آموختیم.