آرشیو چهارشنبه ۱۴‌شهریور ۱۳۹۷، شماره ۳۲۳۶
روزنامه فردا
۱۶
میدون و سوفیا

چرا نیسان مدیران از پشت می زند؟!

پوریا عالمی

از ما می پرسند چرا روزنامه «شرق» و ستون ما، به اصلاح طلبان و اعتدالی ها گیر می دهد؟ ما می گوییم اسمش گیر نیست، نقد است. می گویند نه! شما انگشت می کنید توی چشم دولت و مجلس که چشم امید مردم بهشان است! ما می گوییم ما نهایتا گفتیم بالای چشم اینها ابروست و بودجه را تخورپخور نکنند و کار مردم را راه بیندازند. منتها به ما می گویند شما باید به اصلاح طلبان و اعتدالی ها فرصت بدهید.

این حرف ما را یاد آن مطلب علمی انداخت که: مردم سوار ماشین آخرین مدل پشت چراغ قرمز ایستاده بودند که یک مقام مسئول (اصلاح طلب و اعتدالی و اصولگرا هم ندارد) یکهو با نیسان آبی از پشت شاتالاق زد به ماشین مردم. ماشین مردم جمع شد و از بین رفت. وقتی مردم از ماشین خواست پیاده بشود، راننده نیسان پرید پایین و گریه و التماس (مثل موقع انتخابات) کرد و گفت: «ای مردم! به من رحم کن، من خوبم، من عالی ام، من مردم دوستم، من اصلح هستم، من اصولگرای بامرامم، من اصلاح طلب باحالم، من اعتدالی ام... خلاصه اش من بدبختم و به من رحم کن، چراکه تو همه چیز هستی و من هیچی ندارم. کل نیسان و رانت من، اندازه پول سپر ماشین و مملکت شما نمی شود».

مردم دلش سوخت و به راننده نیسان رحم کرد و راننده نیسان قول داد دیگر کار بد نکند.

مردم سوار ماشین شد و راه افتاد و پشت چراغ قرمز بعد ایستاد و توی فکر بود که یکهو دوباره زاااارت از پشت یکی زد بهش.

مردم به شانس خود لعنت کنان خواست از ماشین پیاده شود که دید همان نیسان آبیه دوباره زده بهش! و راننده نیسانه (که مقام مسئول بود) کله اش را از پنجره آورده بیرون و داد می زند: چیزی نیست! منم!

حالا حکایت ماست و این اساتید.

جمع بندی: سوفیا... عشقم... فکر کن من توی زندگی هی بهت بی توجهی کنم و هردفعه بگویم چیزی نیست عزیزم! خدا را شکر کن که غریبه بهت خیانت نکرده! خوشحال باشی که منم! و تو هم بخندی.

عاشق دوباره کاری تو؛ میدون دوم