آرشیو چهارشنبه ۱۴‌شهریور ۱۳۹۷، شماره ۳۲۳۶
صفحه اول
۱
سرمقاله

«فیضیه» جای بحث استنه تهدید

حجت الاسلام محمدتقی فاضل میبدی

از اینکه حوزه های علمیه تفاوت های فراوانی به ویژه در سال های اخیر با پیش از انقلاب کرده است، جای تردید نیست. روزی که مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری در اوایل حکومت رضا شاه، حوزه قم را پایه گذاری کرد، سعی کرد تا حد ممکن با شاه وقت برای رسیدن به اهدافش تعامل کند و وارد چالش نشود و طلاب و علما را از سیاست دور بدارد؛ زیرا او می دانست سیاسی کردن حوزه یعنی درگیری با پاره ای از مسائل سیاسی و بازماندن از مسائل حوزوی که در حال تاسیس است. به دلیل همین تدبیر موسس حوزه بود که پاره ای از اطرافیان حکومت وقت که سر سازگاری با دین یا دست کم با روحانیت نداشتند، در آن روزگار می خواستند تا حوزه را با حاکمیت درگیر کرده و در تقابل قرار دهند. روشن بود در این تقابل بازنده حوزه است. در این راستا سه بار رضا شاه در قم با آیت الله حائری دیدار کرد. آیت الله نیز به روحانیونی که با شاه در گیر بودند، روی خوشی نشان نمی داد؛ هر چند موسس حوزه در اواخر عمر، ناخشنودی خود را از شاه وقت اعلام کرد. این شیوه مماشات در غالب مراجع پس از حائری به ویژه مرحوم آیت الله بروجردی ادامه یافت. پس از انقلاب اسلامی لاجرم حوزه وارد مسائل سیاسی شد و مرحوم آیت الله منتظری «فقه الدوله» را برای نخستین بار در فقه شیعه به بحث گذاشت و از دامنه ولایت فقیه در عرصه سیاست و اجتماع سخن گفت. روزی که باب اینترنت و نرم افزاری مطالب، در حوزه ها گشوده شد، معرفت شناسی طلاب شکل دیگری پیدا کرد. طلاب و استادان با پرسش های فراوانی روبه رو شدند. از سویی فراگیری زبان های خارجی در حوزه ها شدت یافت و عنوان فلسفه فقه در پی فلسفه دین در دهه 70 بر زبان ها افتاد که از سرفصل های مهم آن، انتظار از دین بود. می دانیم میراث کهن حوزه ها، آزاداندیشی و استدلال و استباط بوده است. حوزه جایی نبوده است که فکری از بیرون بر آن تحمیل شود یا به خاطر یک مسئله سیاسی تهدید شود. با این تفاصیل رابطه دین و سیاست یا حوزه و سیاست، با یک تجربه چندساله در یک منظومه علمی و استدلالی قرار گرفت و پاره ای از نگاه های گذشته برای برخی به چالش کشیده شد. با این حال مباحث نظری آن بار دیگر در میان افکار محققان ردوبدل شد.

اینکه برخی حوزه را به خاطر اینکه در پاره ای موارد چون با تفکرات بیرونی هم خوانی ندارد یا نظرهای جدیدی ارائه شده، به سکولاریسم متهم می کنند، شگفت انگیز است. آیا اگر کسی در تحقیقات حوزوی و دینی روش برخی گذشتگان را به اسلام نزدیک تر دانست و سیاست را یک مقوله علمی و عرفی یا عقلایی در نظر داشت و نهاد دین را از نهاد سیاست جدا دانست، باید او را سکولار نامید؟ آیا نگاه امثال آیات حایری، بروجردی، خویی، خوانساری، سیستانی و... سکولاریستی است؟ رای جدایی دین یا فقه از سیاست به معنای اعم قضیه در حوزه ها ریشه داشته است. به درست یا غلط آن کاری ندارم. در جریان مشروطیت نه می توان مرحوم سیدکاظم یزدی را ضداسلام دانست و نه مرحوم آخوند خراسانی را. دو عالمی که راجع به مشروطیت در تقابل هم بودند. آنان که این سخن کلیشه ای که امروز باب شده - حوزه سکولار است- را در سخنرانی خود عنوان می کنند یا حوزه را درست نشناخته اند یا معنای سکولاریسم را نمی دانند یا اینکه می خواهند از طریق انتقادهای بی مبنا خود را مطرح کنند. نمی خواهم بگویم حوزه ها از هر خطای معرفتی مصون اند. طبیعی است که باید متدولوژی حوزه ها عوض شود و مسائل روز در میان آید؛ ولی اینکه از بیرون برای آن نسخه ای بپیچند یا آن را با تحریک برخی طلاب جوان تهدید کنند، شایسته نیست. میتینگ های سیاسی جهت دار و جناحی غیر از بایسته های علمی است. حرکتی که به تازگی در مدرسه فیضیه صورت گرفت و نوع مطالبی که بیان شد و تابلویی که بالا رفت، اصلا شایسته حوزه نبود و از هر صبغه علمی به دور بود. گفته شده این کار از سوی برخی محافل خارج از حوزه هدایت شده است. مدرسه فیضیه جای بحث های علمی و استدلالی بوده است؛ نه تهدید به «استخر فرح» یا حمله به دیگرانی که طرف فکر خود را دارند. مرحوم امام خمینی در سال 42 در فیضیه در برابر ظلم حاکمیت ایستاد و شاه را تهدید و محکوم کرد. ایستادگی در برابر ظلم از سوی مرجعی مانند مرحوم امام با سخنان و حرکات تفرقه انگیز و تاختن های غیر علمی و منازعات جناحی تفاوت دارد. سزاوار است حوزه ها به جایگاه علمی و استقلال رای و نظر برگردند و مراجع محترم مراقب تهدیدهای بیرونی باشند تا آنچنان که امام خمینی می خواست، استقلال حوزه را حفظ کنند.