آرشیو شنبه ۳۱‌شهریور ۱۳۹۷، شماره ۴۱۸۸
صفحه آخر
۱۶
شکایت به دوستان

بلبل صد دستان موسیقی ایران

نیوشا طبیبی گیلانی

برای من سی ام شهریور ماه یادآور حسرتی بی پایان است. حسرت از دست دادن یکی از بزرگ ترین آهنگسازان موسیقی ایران. دریغ و صد دریغ که در چنین روزهایی، 9 سال پیش استاد پرویز مشکاتیان را از دست دادیم. درباره آثار ایشان سخن بسیار می توان گفت. آثاری که بی اغراق طراز موسیقی ایرانی را جابه جا کردند. پیش درآمدها، چهارمضراب های گروهی و تصنیف هایی که استاد مشکاتیان ساخته اند جملگی در نهایت زیبایی هستند. ابتکار و نوآوری و در عین حال پایبند ماندن به اصول و سبک موسیقی ایرانی مشخصه اصلی آثار ایشان است. استفاده بجا و هنرمندانه از رنگ آمیزی خاص سازهای ایرانی در قطعات گروهی منجر به خلق تابلوهای موسیقایی بی مانندی شده است.

موسیقی مشکاتیان در دهه 60 و 70 که ترانه های لس آنجلسی بازار شنیداری جامعه ایرانی را فتح کرده بودند، سبب روی آوردن نوجوانان و جوانان بسیاری به موسیقی سنتی شد. هنر والا و پاکیزه و شریف موسیقی ایرانی با ساخته و نواخته های مشکاتیان و علیزاده و لطفی و کامکارها دوباره جانی گرفت.

اما این استاد مشکاتیان به دلایلی که هنوز هم برای بسیاری آشکار نیست، اندک اندک انزوا اختیار کرد. به جز چند کنسرت معدود با اعضای جدید گروه عارف، فعالیت دیگری نداشت.

پرویز مشکاتیان از سرمایه های فرهنگی کشور بود، آثار او درخت تناور موسیقی ایران را پربارتر و پرشکوه تر ساخت. اما چه دلایلی سبب دوری گزینی مشکاتیان از عرصه فعالیت شد؟ وقتی پس از مدت ها با مجموعه «افق مهر» به همراه گروه عارف و زنده یاد ایرج بسطامی به صحنه موسیقی بازگشت، مضمون شعر آواز ها و تصنیف ها آن قدر امیدوار کننده بود که علاقه مندان یقین کردند شب تیره هجران به سر آمده است. آنجا که بسطامی می خواند:

باز چون بلبل به صد دستان به بستان آمدیم/ باز چون مرغان شبگیری خوش الحان آمدیم

همچو گل یک سال اگر کردیم غربت اختیار/ مژده بلبل را که دیگر با گلستان آمدیم

اما چند سال بعد هم به اجرای فقط چند کنسرت و مجموعه سپری شد تا آن روز تلخی که خبر درگذشت استاد رسید و یک جهان شور و استعداد و نبوغ از دست رفت.