آرشیو دوشنبه ۲۶‌شهریور ۱۳۹۷، شماره ۳۲۴۶
صفحه اول
۱
سرمقاله

یاغی نظام بین الملل

سید علی خرم

اوایل که دونالد ترامپ بر سر کار آمده بود، متخصصان روابط بین الملل و اندیشمندان تصور می کردند سیاست های تند رئیس جمهوری جدید صرفا ناشی از کم تجربگی و خودشیفتگی اوست، اما به تدریج مشخص شد علاوه بر خصوصیات گفته شده، عده ای تندرو در آمریکا مکتبی را به وجود آورده اند و پشت سر ترامپ ایستاده اند تا آمریکا را به قول خودشان کشور شماره یک جهان کنند. آنچه ترامپ در این یک سال ونیم انجام داده صرفا تخریب نظام بین الملل بوده که به تدریج در این 73 سال بعد از جنگ دوم عموما با کمک آمریکا برپا شده و اجماع بر سر آن به وجود آمده بود. درحالی که همگان در گوشه گوشه کره زمین مشاهده می کنند که تغییرات آب وهوایی چه اثرات مخربی بر زندگی بشر از قبیل بی آبی، گرسنگی، قحطی، توفان، سیل، بالاآمدن آب دریاها و... گذاشته است و باید برای نجات کره زمین، ازخودگذشتگی و اقدامی عاجل انجام داد، دونالد ترامپ برای منفعت زودگذر تعدادی آمریکایی، خط بطلان بر توافق پاریس برای کم کردن افزایش درجه حرارت کره زمین و کاهش آلودگی کشید و برخلاف نظر مخالف اکثریت مردم خودش و مقامات ایالات، اجازه فعالیت کارخانجات و طرح های آلوده کننده را صادر می کند. دونالد ترامپ در بعد دیگر به شکلی وحشیانه به دیوان بین المللی دادگستری تاخته که اگر در بررسی های خود این نتیجه را اعلام کند که سربازان آمریکایی در افغانستان جنایت جنگی انجام داده اند، دیوان و قضات آن را مورد شدیدترین تحریم ها قرار می دهد و رابطه بانکی آنها را در جهان قطع می کند. دیوان بین المللی دادگستری از قدیمی ترین ارگان های بین المللی است که همواره جامعه جهانی به آن احترام می گذاشته و آرای آن به عنوان فصل الخطاب در خاتمه یافتن دعواهای جهانی به کار گرفته شده است. فقط شورای امنیت سازمان ملل متحد درصورتی که تشخیص دهد رای دیوان با صلح و امنیت بین المللی در تضاد است، می تواند رای آنها را به حالت تعلیق درآورد. به همین دلیل وجه دیگری از آمریکای شماره یک را می توان مشاهده کرد که چگونه اصول حقوق بین الملل و موازین انسانی را به هیچ می گیرد و ارزش های جهانی را فدای آمریکا می کند. اکنون آشکارتر شده که هدفی پنهانی پشت سر تحریم نفت ایران وجود دارد که صدور نفت ایران حذف و خریداران نفت ایران شامل چین و هند مجبور به خرید نفت شیل (Shale) آمریکا شوند تا جهان به خرید این نفت عادت کند و آمریکا به یک صادر کننده نفت تبدیل شود. آمریکا در توافق های جنگ تجاری با چین و در قرارداد با هند این موضوع را گنجانده و برای جاانداختن آن نیازمند کمبود نفت برای مدتی در جهان از طریق حذف نفت ایران است. این هم وجه دیگری از فداکردن ملتی (ایرانیان) از طریق اعمال تحریم های نفتی برای رشد اقتصادی آمریکاست. آنچه آمریکای دونالد ترامپ در حال پیاده کردن است، با اعتراض جهانیان روبه رو شده است. هیچ کدام از این روش ها تامین کننده صلح و امنیت بین المللی نیست و برعکس تحریک کننده کشورها و ملت ها برای حرکت به سوی آنارشیسم و شکستن ساختارهای جاافتاده نظام بین الملل به شمار می رود. ممکن است تا مدتی کوتاه، جهان دچار سرگردانی باشد که با اقدامات ترامپ چگونه برخورد کند، ولی اگر اطمینان حاصل شود این یک سیاست مستمر از سوی آمریکا است... آمریکایی ها قصد ندارند جلوی رئیس جمهور لجام گسیخته خود را بگیرند، از یک سو بندها یک به یک باز می شوند و از سوی دیگر رهبران جهان درصدد راهکارهای شخصی خود برای اداره جهان و اگر نشد برای پیاده کردن منافع و امنیت ملی خود برمی آیند و این همان آنارشیسم است. اما چرا آمریکای دونالد ترامپ به چنین روشی روی آورده است؟ چندین دهه است آمریکا با عدد و رقم به این نتیجه رسیده که از یک طرف دارد از نظر قدرت اقتصادی پس از صد سال تحلیل می رود و از طرف دیگر همه آنهایی که خودش آستین بالا زده و به خاطر اهدافی، سرمایه، تکنولوژی و مدیریت در اختیارشان قرار داده، آن چنان پیشرفت کرده اند که دارند گوی سبقت را از خود آمریکا می ربایند. آمریکا درمورد دو کشور قربانی جنگ دوم جهانی یعنی ژاپن و آلمان سیل کمک ها را سرازیر کرد و اکنون آنها می توانند به آمریکا در برخی موارد نه بگویند. البته این دو کشور فاقد توانایی های لازم برای ابرقدرت شدن هستند، اما چین که از سال 1361 خود را به سرمایه، تکنولوژی و مدیریت آمریکا و بقیه کشورهای پیشرفته مانند اروپا و ژاپن وصل کرد، آن چنان قدرتمند شده که تولید ناخالص ملی این کشور، در تطبیق قدرت خرید (PPP)، به بالای 23 تریلیون دلار رسیده، درحالی که برای آمریکا زیر 19 تریلیون دلار است. سرمایه گذاری چین در بازار مالی آمریکا هم آن چنان است که اگر چین اراده کند می تواند بازار مالی آمریکا را به هم بریزد؛ همان سیاستی که چین برای پس گرفتن هنگ کنگ به کار برد. سایر اندیکس های مالی و اقتصادی هم نشان می دهد چین نه تنها از آمریکا دارد پیشی می گیرد بلکه چین یک قدرت جهانی رو به پیش است. چین در زمینه اقتصادی خیلی زودتر از برنامه، از آمریکا پیشی گرفت، ولی چند دهه نیاز دارد که سایر مظاهر قدرت خود نظیر صنعت، تکنولوژی، امور نظامی، امور فضایی و... را در حدی تکمیل کند که بتواند به آمریکا کاملا نه بگوید. ترس و وحشت آمریکا از همین جاست، آنها که پشت سر ترامپ جمع شده اند تا با هر قیمتی آمریکا را شماره یک در جهان کنند، تصور دارند اگر در چند سال بتوانند جلوی چین را بگیرند و امتیازات آمریکا را در حدی منحصر به فرد کنند که دوباره آمریکا از بقیه رقبا پیشی بگیرد، کاری انجام شده، وگرنه آمریکا قافیه را به رقبا می بازد. بسیاری از صاحب نظران و اندیشمندان در آمریکا و جهان معتقدند این روش ترامپ راه به جایی نمی برد و آمریکا را منزوی و منفور می کند، درحالی که با تعامل و همکاری با جهان، مانند روش تعاملی اوباما، بهتر می توان منافع آمریکا را تضمین کرد.