آرشیو پنجشنبه ۵ مهر ۱۳۹۷، شماره ۴۱۹۳
جلد دوم
۷
یادداشت

تا آخرین نفس هایم

شبنم نیکخو
منبع: Phil Hansen

منتقد: هنرمند بدون محدودیت وجود ندارد، چراکه انسان بدون محدودیت نیز وجود ندارد. تنها صحبت از محدودیت های زندگی در جامعه ای نیست، محدودیت های فردی که بر اثر عادات رفتاری پیش می آیند، یا ضعف و ناراحتی جسمی، و یا کمبود منابع مالی، از عواملی که می توانند هنرمند را در سطح جامعه اش محدود کنند، اولاترند.

هنرمند: هنرمندی را می شناسم به نام فیل هنسن. او در زمان تحصیل در مدرسه هنر دچار یک بیماری شد که سبب آسیب همیشگی به سیستم عصبی وی گشت. او به واسطه لرزش انگشتانش دیگر نمی توانست خطی راست بکشد. از مدرسه هنر بیرون آمد و پس از دوره ای که تصور می کرد درهای عالم هنرهای تجسمی برای همیشه به رویش بسته شده اند، به لرزش ها اجازه داد وارد هنرش شوند و شروع به طراحی کرد. او با به آغوش کشیدن یک کابوس، مسیر هنری جدیدی برای خود باز کرد و امروز یکی از هنرمندان بسیار خلاق چند رسانه ای است.

منتقد: تفاوت نگاه انسان به مسائل و نتیجه ای که در پی دارد بسیار جالب است. چنین محدودیت هایی که در گوش انسان مانند زنگی به صدا درمی آیند و مدام ناتوانی را هشدار می دهند، با تغییر نگاه و ورود جسارت برای کشف راه های نو، به خلاقیتی می انجامند که آن به اصطلاح ناتوانی را قدر می دانیم.

هنرمند: من اولین نقاشی هایم را با آبرنگی چندرنگ که یکی از دوستان مادرم به من هدیه داده بود شروع کردم. بی باکانه قلم را در آب می زدم و در رنگ می چرخاندم و روی کاغذ حرکت می دادم. مدت زیادی گذشت و من که دیگر برای خودم درآمدی دانشجویی داشتم می توانستم ابزار بهتری خریداری کنم. از اولین خرید ابزار هنری ام با دستی پر بازگشتم اما تا مدت ها از آن تجربه بی باکانه ای که تجربه کرده بودم خبری نبود و فکرم هم بیشتر درگیر مصرف آن ابزار بود. با ترس از شروع کردن نمی شود هنر را چشید.

منتقد: هنرمند باید مرزهای ذهن خود را درنوردد و تلاش کند مسیرش را با تمامی موانع و محدودیت هایی که قابل انکار و چشم پوشی نیستند بسازد.