آرشیو پنجشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۷، شماره ۶۸۹۷
ایران جمعه: کافه جمعه
۱۳
داستانک خارجی

بدون هیولا

این نویسنده امریکایی متولد سال 1968، تاکنون مجموعه داستان های متعددی نوشته که در بیش از 40 روزنامه و مجله به چاپ رسیده است. «اشتباه های عظیم» و «چند دقیقه پیش از انفجار» دو مجموعه داستان او هستند. او اکنون در دانشگاه اوکلاهما به تدریس مشغول است و در اوقات فراغت خود در وبلاگ شخصی اش یادداشت می نویسد.

هوس بیسکوئیت شکلاتی کرده بودم، به همین خاطر یک عالمه بیسکوئیت شکلاتی با شکلات اضافه درست کردم و به عنوان نشانه ای از عشق به کودکان و همسرم دادم. دختر شش ساله ام روی صندلی اش جلوی میز غذاخوری نشسته بود و از من خواست موقع خواب برایش قصه ای بگویم.

گفت: «قصه ای بدون هیولا»

پرسیدم: «حتی یک هیولا هم نداشته باشد؟»

گفت: «حتی یکی»

گفتم: «روزی روزگاری، هیچ هیولایی نبود چون هیولاها وجود نداشتند. یک نفر سعی کرد به یک هیولا بیسکوئیت بدهد، اما هیچ هیولایی نتوانست آن را بگیرد، زیرا هیولایی که وجود نداشت هیچ دستی نداشت. به همین خاطر بیسکوئیت روی زمین افتاد. قصه ما به سر رسید، کلاغه به خونه اش نرسید.»

دخترم گفت: «این که قصه نبود.»

گفتم: «نبود؟»

گفت: «سر بیسکوئیت چه بلایی آمد؟»

گفتم: «خرد شد.»

سرش را تکان داد و گفت: «نچ، چون هیولا در واقع نامرئی بوده».

یکی از ابروهایم را بالا انداختم و او هم یکی از ابروهایش را بالا انداخت.

پرسیدم: «اصلا به حرف هایم گوش می کردی؟»

گفت: «نه، واقعا نه» و یک بیسکوئیت دیگر برداشت.

و همه جا، زیر تخت ها، در کمدها و در تاریکی آن بیرون و در سراسر جهان، هیولاها پنهان شده بودند و منتظر بودند.