آرشیو پنجشنبه ۸ آذر ۱۳۹۷، شماره ۴۲۴۳
صفحه اول
۱
سرمقاله

آنچه حناچی باید بداند

دکتر عبدالله ناصری

از سال 1382 که با تلاش قدرت های رسانه ای جریان مخالف اصلاحات، شورای شهر به عنوان اولین تجربه مدیریت شهری ناکارآمد جلوه داده شد، پس از آن اصولگرایان و اجزای اصولگرایی با نام های مختلف در کشور که شروع به بالیدن کردند اولین سنگر تصاحب شده از سوی آنها شورای شهر و مدیریت شهری تهران بود. از آن زمان تا سال گذشته به مدت 14 سال و در دو دوره مدیریتی تمام نهادهای حاکمیتی در حوزه های مختلف عمومی و دولتی و…

تمام قد مدیریت شهری را همراهی کردند. هرچند دستاورد دو ساله اول دستاورد مطلوبی نبود اما در یک دوره طولانی 12 ساله مدیریت شهری با هماهنگی تمام نهادهای حکومتی و البته بدون توجه بسیاری از اسناد و قوانین بالا دستی کارنامه نسبتا قابل دفاعی را از خود برجای گذاشت و پروژه های بزرگی را در پایتخت سامان داد. هرچند به گفته کارشناسان حوزه شهرسازی و نخبگان این عرصه بخشی از فعالیت این دوره به قیمت نابودی منابع اصلی و مطلوب آینده پایتخت تمام شد. البته نباید این نکته را هم فراموش کرد که کارنامه 12ساله مدیریت شهری که اصولگرایان برای خود افتخاری می دانند جز با هماهنگی هرم حکومتی و پشتیبانی و حمایت بی حد و حصر از آن مدیریت، کاری صورت نمی گرفت. سال گذشته همزمان با انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات شوراها نیز در بسیاری از شهرها و از جمله پایتخت وارد دوران جدیدی شد. اگر درانتخابات دوره دوم شوراها در سال 82 شورای شهر با رای معنادار اعجاب برانگیز (رای ناچیز) به نتیجه رسید اما در اردیبهشت 96 رای معنادار و اعجاب برانگیز مردم (رای بی شمار) و با فاصله معناداری با نامزدهای اصولگرایی و جبهه پایداری مدیریت شهری را از آن خود کرد. در ابرشهر تهران همچنان که در سال های اخیر پست شهرداری تهران سیاسی شده، نتایج انتخابات شوراها نیز کاملا از لحاظ سیاسی معنادار بود و پیش بینی می شد که از همان آغاز، بسیاری از کانون های مدیریتی کشور که در 14 سال گذشته با مدیر پایتخت همکاری کرده و هماهنگی بی شایبه ای داشتند ، در این دوره جدید کمک رسانی ها و پشتیبانی ها راتعطیل کنند. تجربه چند ماهه اولین شهردار در دوران جدید (آقای نجفی) به خوبی این را اثبات کرد. از همان زمان مشخص شد که قرار است در روند مدیریت پایتخت مشکلاتی فراروی شهردار قرار بگیرد تا در وهله اول آثار مطلوب رای مدنی به هیچ گرفته شود و متعاقب آن کارنامه مدیریت اصلاح طلبانه پایتخت غیرقابل دفاع تلقی شود. ویژگی های دو دوره کوتاه مدیریت شهری در 15 ماه اخیر فی النفسه شرایط را برای آقای حناچی به عنوان شهردار سوم سخت خواهد کرد. حتما آقای حناچی به عنوان یک معلم دانشگاهی و متخصص حوزه شهرسازی مایل است که از سوابق اصلاح طلبی و گفتمان اصلاح طلبانه خود جانبداری کند و به طبع اگر بخواهد هویت سیاسی و اجتماعی خود را حفظ کند مانند شهرداران گذشته در اعمال مدیریت شهری با مشکلاتی روبه رو خواهد بود اما باید بداند که برای پیمودن این راه نیاز به گام های استوار و نیز اراده ای قوی برای مدیریت تهران و انجام کارهای به یاد ماندنی در مدیریت پایتخت دارد. آقای حناچی حتما باید این آمادگی را داشته باشد که از ناحیه برخی نهادهای مخالف گفتمان اصلاحات با مشکلات جدی روبه رو خواهد شد؛ به عبارت دیگر حناچی با صدور و سپس تنفیذ حکمش از همان آغاز کار بر سر دوراهی است. اداره پایتخت بر اساس منافع و مصالح مردم ابرشهر تهران و در چارچوب قوانین و مقررات علمی یا تسلیم و تن دادن به هر خواسته و مطالبه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی.از سوی دیگر نیز ضمن امیدواری به تداوم این مدیریت آقای حناچی نباید در توهم همکاری بی شایبه همه دستگاه ها، حتی دولت آقای روحانی گرفتار شود. بهترین راه برای «پیروز حناچی» حفظ هویت و حیثیت خود و اعضای شورای شهر تهران و اعمال یک مدیریت علمی و صد البته ایجاد یک نظام افکارسازی عمومی برای بیان برنامه های خود و موانع پیش رو است.