آرشیو دو‌شنبه ۱۰ دی ۱۳۹۷، شماره ۴۲۷۰
صفحه اول
۱
سرمقاله

استعفا؛ اختلاف یا تاکتیک؟

غلامعلی رجایی

بیراهه نیست اگر دولتمردانی که دست کم 8 سال در کسوت وزیر، مدیریت کرده اند، فکر ریاست جمهوری در سر داشته باشند. حضور در رئوس وزارتخانه ها تجربیات مدیریت کلان و ملی را در کارنامه شان به ثبت رسانده که نمی توان به سادگی از کنار این تجربیات گران سنگ و…

مدیریت فراز و فرودها گذشت. بنابراین نه تنها طبیعی است بلکه باید به فال نیک گرفت که این سیاست ورزان و مدیران کلان که برخی از آنها حتی تجربه حضور در بیش از یک دولت را به عنوان وزیر دارند برای انتخابات ریاست جمهوری اعلام آمادگی کنند یا در این مسیر گام بردارند چرا که اگر چنین نشود امثال محمود احمدی نژاد با حضور مناصبی چون استانداری و شهرداری وارد این عرصه می شوند، ممکن است مدیریت کلان کشور را به دست بگیرند و آنچه نباید، بشود. روز گذشته مطلع شدم که دکتر قاضی زاده هاشمی به دلیل پاره ای از مشکلات استعفا داده و اتفاقا در این امر مصمم است. باید تاکید کنم که این استعفا به دلیل برخی اختلافات داخلی در دولت است و نباید گمان کرد که نوعی فرار رو به جلو یا تاکتیک محسوب می شود که شاید برخی وزرای سابق در این دولت یا هر دولت دیگری بخواهند اجرایی کنند. البته از همه استعفاهایی که انجام شده یا ممکن است اتفاق افتد نمی توان یک برداشت مشترک داشت. برای نمونه استعفای آخوندی متفاوت از استعفای قاضی زاده هاشمی است که ناشی از ناهماهنگی و ناسازگاری و اختلاف در دولت داشت تا جایی که گفته شد اگر ایشان شهردار شود اجازه حضور در هیات دولت را نخواهد داشت. در مورد آقای قاضی زاده هاشمی اما باید به مساله جور دیگری نگریست. ایشان فرد خوشنامی در عرصه خدمت و حیطه مسوولیت های خود است. او خدمات بسیاری برای دولت انجام داده و خوش درخشیده است. شاید نقدهایی هم به بخشی از عملکرد آقای قاضی زاده هاشمی وارد باشد که در جای خود باید به آن پرداخت اما به نظر من باید این مساله را در کنار اظهارنظر آقای اسحاق جهانگیری، معاون اول رییس جمهوری دید؛ همان جمله معروفی که گفت من اختیار ایجاد تغییر منشی خود را هم ندارم. در دوره قبل آقای نهاوندیان چهره پرنفوذ پاستور بود و نقش معاون اول را ایفا می کرد و حالا در این دوره، آقای واعظی و در سطحی پایین تر آقای نوبخت تلاش دارند این نقش را ایفا و اختیارات خود را گسترده کنند. در چنین شرایطی باید هم منتظر واکنش برخی وزرا بود. به نظر می رسد که آقای روحانی باید تفوق را میان وزرای خود حفظ کند و تلاش کند هیات دولت هماهنگ و همراه هم قدم بردارند. شان معاون اول یا وزرایی که ژنرال های دولت هستند این نیست که رییس دفتری آنها را به گوشه رینگ بفرستد تا به سمت استعفا سوق داده شوند.

در پایان یادآور می شوم در هر دولتی چند تن از وزرا که کارکرد خوبی داشته اند، چهره ها یا به اصطلاح به برندها و ژنرال های دولت تبدیل می شوند و نام شان در افواه می افتد و مردم هم متاثر از فرهنگ شفاهی آنها را به عنوان کاندیداهای دوره بعدی می شناسند. در ماجرای تصویب برجام و عملکرد خوب آقای ظریف هم چنین اتفاقی رخ داد و ممکن است در مورد آقای قاضی زاده هاشمی نیز چنین موضوعی در افکار و اذهان شکل بگیرد. اما آنچه در این روند تاثیرگذار و حایز اهمیت خواهد بود حل مشکلات و گره ها از سوی دولت است؛ اگر دولت نتواند وضعیت معیشتی مردم را بهبود بخشد هیچ کس شانسی نخواهد داشت. شاید در این مسیر اسحاق جهانگیری شرایطی متفاوت داشته باشد که البته این موضوع هم در ماه های منتهی به انتخابات مشخص می شود و به ترکیب ثبت نام کنندگان بستگی دارد. همچنین اینکه اصلاح طلبان با توجه به تجربه عدم احراز صلاحیت ها و اینکه سابقه داشته رییس جمهوری اسبق در دوره ای تایید صلاحیت نشده است، این سوال را ایجاد می کند که اصلاح طلبان اساسا می توانند با ژنرال های خود پا به صحنه انتخابات بگذارند یا باید با یار دوازدهم وارد این رقابت شوند.