آرشیو یکشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۷، شماره ۲۲۰۹۹
اخبار کشور
۱۱
خوان حکمت

فضیلت غیرت و مفهوم آن

حضرت امیر(ع) در حکمت چهل و هفتم نهج البلاغه می فرماید: «قدر الرجل علی قدر همته و صدقه علی قدر مروءته و شجاعته علی قدر انفته و عفته علی قدر غیرته»؛ (ارزش هر کس به اندازه همت او و راستگویی و صداقت هر کس به اندازه شخصیت اوست و شجاعت هر کس به اندازه بی اعتنایی وی (به ارزش های مادی) است و عفت هر کس به اندازه غیرت اوست.) این بیانات نورانی گاهی در وصایای عمومی آن حضرت است، گاهی در وصیت های خصوصی. بخشی از اینها مربوط به توصیه ای است که به وجود مبارک امام حسن دارد و مرحوم سید رضی اینها را تقطیع کرده است.

هر کاری که انسان انجام می دهد، اگر کارهای عادی نباشد، به اوصاف او برگردد یک مبدا نفسانی دارد. فرمود: ارزش هر کسی به اندازه همت اوست که هر کسی به اندازه همتش می ارزد. در قیامت، هر کسی که کارهای خوب انجام داد، آن کارها را معیار قرار نمی دهند، مبادی و ملکات و اوصاف نفسانی که مبادی این کارهاست آنها را می سنجند. فرمود: قدر هر کسی به قدر همت اوست.

همت، یعنی چیزی که انسان اهتمام می ورزد و آن را اصل می داند و سایر امور را فرع می داند و فدای آن می کند. شارحان این جمله نورانی قصه «دار الإنذار» را نقل کردند. وقتی این آیه مبارکه نازل شد که: (و انذر عشیرتک الاقربین)؛(1) وجود مبارک پیغمبر(ص) سران قریش و غیر قریش را دعوت کرد، وجود مبارک حضرت امیر هم بیش از ده سال نداشت، او هم حضور داشت و هنوز به آن صورت که یک جوان بالغ شده باشد نبود. حضرت بعد از تلاوت این آیه، رو کرد به این بزرگان قبایل و به تک تک اینها گفت که: «انقذ نفسک من النار»؛ خودت را از آتش نجات بده!

فرمود: اگر کسی دعوت من و نبوت من و رسالت مرا پذیرفت و مرا یاری کرد و در اجرای احکام و حکم من کوشش کرد، او وصی من و خلیفه من است؛ این را گفت. بعد به تک تک اینها فرمود: کیست که ندای مرا پاسخ بدهد و جانشین من باشد؟(2) تنها کسی که قیام کرد، وجود مبارک حضرت امیر بود در سن ده سالگی.

آن روز هم نظام نظام قبیلگی بود و هرگز به نوساله ها فرصت سخن نمی دادند. تمام حرف ها به عهده آن بزرگان قبایل بود. چند بار وجود مبارک حضرت این آیه را تلاوت فرمودند، معنا کردند، تفسیر کردند؛ بعد فرمودند هر کس اولین نفری باشد که ندای مرا پاسخ داده و مرا تایید کرده و دستورهای مرا اجرا کرده او خلیفه من است. در تمام این اعلام ها وجود مبارک حضرت امیر با اینکه بیش از ده سال نداشت، قیام کرد.

ارتباط صداقت با مردانگی

بعد حضرت بالصراحه نام این سران را برد، که فلانی! «انقذ نفسک من النار». فلانی! «انقذ نفسک من النار». هیچ کس اقدام نکرد. این علی(ع) می گوید: ارزش هر کسی به همت اوست؛ در حقیقت از خودش دارد سخن می گوید. «صدقه علی قدر مروءته» (و راستگویی و صداقت هر کس به اندازه شخصیت اوست)؛ این «مروءت» با مرء و مرد بودن همخوانی دارد؛ زبان فارسی ما خیلی شیرین است؛ اما فارسی کجا عربی کجا؟! ما اصلا در فارسی علمی به نام علم لغت نداریم. اما در عربی فن لغت هست. این لیوان اگر پر باشد چه اسمی دارد؟ خالی باشد چه اسمی دارد؟ نصف آن پر باشد چه اسمی دارد؟ ما همین کلمه تخم را؛ چه تخم برنج، چه تخم گندم، چه تخم جو، چه تخم گشنیز، همه را می گوییم تخم؛ چه برای حیوان ها باشد چه برای مزرعه باشد، تخم مرغ باشد یا چیزی دیگر باشد، می گوییم تخم. اما ده ها لغت برای همین تخم است که اگر نظیر جو و گندم بود «بذر» است و اگر نظیر گشنیز و این سبزی های شاهی و اینها باشد، «بزر» با «زاء اخت الراء» است. ده ها فرق است. لیوان اگر آب داشته باشد یک اسم دارد، خالی باشد یک اسم دارد.

این مروءت از «مرء» بودن و مرد بودن نشات می گیرد. مروت دارد یعنی مرد است، مردانگی دارد. فرمود مردانگی هر کسی در صدق اوست. صدق تنها در قول نیست؛ اگر فعل با قول مطابق باشد صادق است. اگر فعل با نیت مطابق باشد صادق است و اگر قول با نیت و اگر قول با فعل مطابق باشد صادق است. می گوید صدق هر کسی به قدر مردانگی اوست و شجاعت هر کسی به قدر انفیت (بی اعتنایی) اوست. ما می گوییم به دماغ فلان کس برخورد! یا «شامخ الانف» شد! دماغ او را خاکمالی کردند! این کنایه از آن است که به هر حال قسمت مهم احترام انسان به همان چهره اوست. در آداب سوار شدن در روایات «اطعمه و اشربه» و اینها هست که اگر کسی مرکوبی دارد، اگر سوار مرکوب شد، این مرکوب او چندین حق بر عهده او دارد؛ یکی اینکه بار زائد بر او تحمیل نکند، یکی اینکه هر جا که رفت و به آبی رسید عجله نکند و او را بر آب عرضه کند که اگر تشنه است بنوشد، یکی اینکه اگر خواست برای سرعت رفتن او، اسب را بزند، به صورتش نزند، به پهلوی اسب بزند. صورت اسب محترم است. اینها جزء آداب اسلام است که کسی را اهانت نکند. وقتی این دین اجازه نمی دهد که آدم اسبی را اهانت کند، حماری را اهانت کند، چگونه اجازه می دهد با قلم و بنان و بیان، آبروی کسی را ببرد؟! اینها جزء احکام و حکم است.

غیرت؛ بالاترین فضیلت انسانی

فرمود: «و عفته علی قدر غیرته» (و عفت هر کس به اندازه غیرت اوست) ، این کلمه «غیرت» از آن واژه های کم نظیر است که ما در فارسی هیچ معادلی نداریم. درعظمت لغت عرب همین بس که از امام باقر(ع) پرسیدند که چرا قرآن به عربی مبین نازل شده است؟ فرمود: برای اینکه «یبین الالسن و لا تبینه الالسن‏»؛(3) عربی آن هنر را دارد که تمام زبان های دنیا را ترجمه کند؛ اما زبان های دنیا آن هنر ادبی را ندارند که عربی را ترجمه کنند.

ما غیرت را هر چه بخواهیم معنا کنیم ناچاریم سه چهار کلمه بیاوریم تا این کلمه غیرت را معنا کنیم. غیرت که از پرفضیلت ترین فضایل نفسانی است، واژه ای است که از سه عنصر دقیق تشکیل می شود؛ یعنی تا این سه عنصر پیدا نشود معنای غیرت ظهور نمی کند. غیرت یعنی آدم در حریم غیر دخالت نکند، یک؛ غیر را به حریم خود دخالت ندهد، دو؛ مجموع این جمع ها هم متفرع است بر اینکه حریم شناسی کند، سه. اینکه می گوییم داخل در حریم غیر نشوید، یعنی چه؟ یعنی محدوده خودش را می شناسد و از این محدوده بیرون نمی رود. اینکه می گوییم غیر را وارد حریم خود نکنید یعنی چه؟ یعنی مرز خودش را می شناسد اجازه ورود نمی دهد. اینجا، هم ورود ممنوع است، هم خروج ممنوع است. این ورود ممنوع بودن یعنی مرز نهایی، خروج ممنوع بودن یعنی مرز ابتدایی.پس «معرفه المرء نفسه»، اولا؛ خروج شناسی، ثانیا، دخول شناسی، ثالثا؛ این سه عنصر که جمع شد، این مرد می شود اهل غیرت.

اگر کسی بیگانه را به داخل منزل راه داد غیرت ندارد و اگر خود از حریم خود تجاوز کرد، غیرت ندارد. این است که حضرت در نهج البلاغه فرمود: «ما زنی غیور قط»؛(4) هرگز آدم باغیرت، نامحرم را نگاه نمی کند. این یعنی چه؟ یعنی دارد از مرز خودش تجاوز می کند. ورود ممنوع، خروج ممنوع، این دو عنصر حتما بعد از شناخت قلمرو خود آدم است که قلمرو من کجاست؟ که خروج ممنوع و ورود ممنوع است.

پس تا این سه حقیقت یکجا جمع نشود، غیرت پدید نمی آید؛ لذا گفتند خودت را بشناس. این بیان نورانی حضرت که در نهج البلاغه می فرماید که هیچ مرد باغیرتی نامحرم را نگاه نمی کند یعنی چه؟ یعنی دارد تجاوز می کند. خود حضرت هم در یک سخنرانی به افرادی که نشسته بودند و به نامحرمی که عبور می کرد نگاه می کردند، فرمود: آقایان! آن کسی که در خانه هایتان است همین است. کجا را نگاه می کنید؟ این هم در نهج البلاغه است. اینکه فرمود ارزش هر کسی به اندازه غیرت اوست، تا این سه اصل را نشناسد غیور نیست و اگر غیور نبود، بسیاری از فضایل برای غیرتمند است.

بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله)

در جلسه درس اخلاق؛ 97/9/22

مرکز اطلاع رسانی اسرا

[1]. شعراء، 214. [2]. الإرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج‏1، ص49.

[3]. الکافی(ط الإسلامیه)، ج2، ص632. [4]. نهج البلاغه صبحی صالح، حکمت305.

خوان حکمت روزهای یک شنبه منتشر می شود.