آرشیو سه‌شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۷، شماره ۶۹۹۶
صفحه آخر
۲۴
نقد 2

آشفتگی؛ شهر آشوب ایرانی

جیرانی فیلمسازی آگاه به تاریخ سینماست و به همین دلیل رد بسیاری از فیلم های کلاسیک تاریخ سینما بویژه سینمای امریکا را در فیلم هایش می توان جست و جو کرد و خود نیز آن را انکار نمی کند. در فیلم «آشفتگی» نیز کسانی که خوره سینما هستند و تاریخ سینما را تکه پاره کردند خیلی راحت می توانند منابع الهام سینمایی آقای جیرانی و شباهت های آن با فیلم هایی چون «زندگی ربوده شده» ساخته کورتیس برنارد و «چه کسی در گور من دفن شده؟»(دو نیمه سیب) ساخته پل هنرید را دریابند.جیرانی درام جنایی اش را در فضاهایی خلوت با دو سه شخصیت پیش می برد و در ایجاد گره افکنی و تعلیق تا حدی موفق است. شخصیت برادران دوقلو یعنی باربد و بردیا(هر دو با بازی بهرام رادان) و تضادهای آنتاگونیستی آنها که منجر به حذف یکی از آنها می شود، ایده سرقت هویت، نقش اغواگرانه دریا(مهناز افشار) و دسیسه های زنانه و قتاله او با همراهی ارژنگ (شوهر سابق دریا)، عناصر دراماتیکی است که وجود آنها برای خلق یک تریلر جنایی به سبک نوآر، کافی است. شاید مهمترین دلیل عدم موفقیت جیرانی در این کار، بازی بهرام رادان و مهناز افشار در نقش یک زن فم فتال باشد. آنها نمونه های تیپیکال شخصیت های نوآر امریکایی اند که خیلی خشک و مکانیکی و روبات گونه حرف می زنند و رفتار می کنند. به همین دلیل ما آنها را سخت باور کرده و با آنها همذات پنداری نمی کنیم. تنها ارژنگ است که رفتار، لباس و حرف زدنش با شخصیت او مطابقت دارد. او یک تبهکار لات و لمپن پایین شهری است که هیچ سنخیتی با مهناز افشار و بهرام رادان ندارد و در کنار آنها موجود زائدی به نظر می رسد.