آرشیو دوشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۷، شماره ۳۳۶۰
صفحه اول
۱
سرمقاله

نیمه تاریک صنعت

حسین حقگو (کارشناس اقتصادی)

اگر نیمی از چهره به اصطلاح روشن اقتصاد و صنعت کشورمان، چهره صد بنگاهی است که فروش سالانه آنها 570 هزار میلیارد تومان است و بر صدر می‎نشینند و قدر می‎بینند (مراسم صد بنگاه برتر امسال)، نیمه تاریک این چهره، وضعیت حدود 84هزار بنگاه کوچک و متوسطی است که فروش مجموع آنها بعید است به یک پنجم آن صد بنگاه بزرگ برسد و غرق در مشکلات ریز و درشت و چالش‎های عمیق و ساختاری‎اند و صدایشان به گوش کمتر کسی می‎رسد؛ بنگاه‎هایی که نیمی از آنها، یعنی حدود 40هزار واحد، در قالب حدود 800 شهرک صنعتی متشکل شده اند، اما وضعیت چندان بسامانی ندارند. بررسی‎های انجام شده نشان می‎دهد بهره‎وری کل عوامل تولید نسبت به اندازه بنگاه‎ها در ایران نزولی است؛ یعنی در صنعت ایران هر چه بنگاه ها بزرگ تر می شوند بهره وری آنها کاهش می یابد (افزایش توان رقابت پذیری صنعتی ایران- 1391). پس با این حساب باید بنگاه های کوچک و متوسط (با حدود یک و نیم میلیون نیروی کار) بیشتر مورد توجه و رشد و پرورش باشند تا بزرگ شوند و کیک اقتصاد را نیز با خود بزرگ کنند. مشکل آنجاست که این مجموعه پرشمار از بنگاه های کوچک و متوسط و شهرک های صنعتی، حامی قدرتمندی در نهادهای حاکمیتی ندارند و اتاق های بازرگانی و صنایع و معادن نیز نتوانسته اند نقش نمایندگی آنها را برعهده بگیرند. در سطح رسمی، این حجم عظیم بنگاه های کوچک و متوسط در قالب «سازمان صنایع کوچک و شهرک های صنعتی» راهبری می شوند که ریاست آن به لحاظ اداری در رتبه ای پایین تر از معاون وزیر قرار دارد… بر این اساس، به دلیل جایگاه نامناسب آنها در سلسله مراتب اداری و نیز نبود نمایندگی کارآمد این بنگاه‎ها در بخش خصوصی، شنیده نشدن صدای خرد شدن استخوان‎های آنها در زیر بار مشکلات چیز عجیبی نیست. کافی است صدای این حدود 80هزار بنگاه و800 شهرک صنعتی را با صدای خودروسازی‎ها، فولادی‎ها، پتروشیمی‎ها، بانک‎ها و… مقایسه کنیم که صدای یک فقره از آنها اقتصاد، صنعت و چه بسا سیاست کشور را دچار تکانه می کند.جالب است برخلاف چشم کم‎سو و گوش سنگین برخی مسئولان، آنچه توجه کارشناسان خارجی را به سوی صنعت ایران جلب می‎کند، توان و ظرفیت‎های پیدا و پنهان بنگاه‎های کوچک و متوسط است؛ چنان که آن بخشی از بنگاه‎های صنعتی که احیانا بتوانند از فضا و امکان اخیر ایجاد شده ازسوی اروپایی‎ها یعنی «اینستکس» استفاده کنند، همین بنگاه‎های کوچک و متوسط‎اند، چراکه اتحادیه اروپا قبلا در بند سوم «قانون انسداد» که برای مقابله با تحریم های آمریکا علیه ایران منتشر کرده بود تاکید داشت از طریق این بنگاه‎هاست که «اعتمادسازی و همکاری ها با ایران را ادامه داده و آنها را تحکیم می بخشد». این نگرش مثبت اروپایی‎ها به بنگاه‎های کوچک و متوسط کشورمان، به گفته یکی از مدیران بخش خصوصی یکی از شهرک‎های صنعتی تهران، ‎به دلیل بازدید آنان از این شهرک‎ها و مشاهده توانمندی واحدهای مستقر در آنها بوده است. پس چرا در داخل توانمندی‎های بالقوه و بالفعل این بنگاه‎های کوچک و متوسط ناچیز شمرده می‎شود و درخواست‎های حداقلی این بنگاه‎ها و شهرک‎های صنعتی یعنی تامین زیرساخت‎ها (آب، برق، گاز، فاضلاب و… ) و فضای مناسب کسب و کار و… که فراهم کردن آنها از جمله حداقل وظایف مسئولان است، میسر نمی‎شود؟ صنایع کوچک و متوسط مزیت‎های بسیاری دارند، از جمله نیاز به سرمایه کمتر، اشتغال زایی بیشتر، مدیریت سهل‎تر و کم‎هزینه‎تر، انعطاف‎پذیری بیشتر در مقابل خطرات و مشکلات و حتی کاهش‎دهنده فاصله طبقاتی و کمک‎کننده به توزیع درآمد و محرومیت زدایی و…؛ اما این مزیت‎های بالقوه درصورتی عینیت می‎یابد که سیاست گذاری صحیحی در این حوزه اتخاذ شود و این سیاست‎های بهینه و دارای توجیه و منطق اقتصادی و نه سیاسی و منفعتی، پیگیرانه اجرائی شوند. اینکه در کشورمان با 80 میلیون جمعیت و تولید ناخالص داخلی حدود 450 میلیارد دلار و صادرات صنعتی 30 میلیارد دلار بیش از 800 شهرک صنعتی ایجاد شود، در حالی‎که در کشور کره جنوبی با جمعیت 50 میلیونی و تولید ناخالص حدود هزارو 600 میلیارد دلار و صادرات صنعتی حدود 600 میلیارد دلار، فقط حدود 40 شهرک صنعتی وجود دارد، گویای ضعف سیاست گذاری اقتصادی و رجحان سایر عوامل غیراقتصادی است. هر مقام و مسئولی خواسته با ایجاد یک شهرک صنعتی در منطقه مدیریتی و نمایندگی‎اش، رای و نظر مردم را به خود جلب کند. همین نگرش غلط اکنون وضعیتی بس نگران‎کننده برای بسیاری از بنگاه‎های مستقر در این شهرک‎ها به لحاظ تامین زیرساخت‎ها و تامین مالی و فرسودگی ماشین‎آلات و… ایجاد کرده است. این رشد افسارگسیخته و بدون نقشه مشخص سبب شده است حتی در صورت حل این مشکلات زیرساختی (که همت بسیار می‎طلبد) مشکل بازار داخلی و خارجی برای محصولات این بنگاه‎ها وجود داشته باشد که جز در پرتو یک سیاست مشخص صنعتی- تجاری رفع نمی شود. تعیین سیاست‎ها و راهبردهای صحیح صنعتی از وظایف حاکمیتی و وزارتخانه‎ها و سازمان‎های عریض و طویل است که برای انجام این کار ویژه سالانه هزاران هزار میلیارد تومان بودجه کشور صرف امورات آنها می‎شود. بخش مهم‎تر این وظیفه آسیب‎شناسی وضعیت بنگاه‎های کوچک و متوسط و تعریف جایگاه این بنگاه‎ها و پیوندهای پسین و پیشین آنها و زنجیره‎های تامین و… است تا از ارکستر صنعت کشور، صدای موزون شنیده و دیده شود.