داستان جان بلاک و پدر او که در آسمان ها بود
در زمان های قدیم در ایالت سن خوزه، مرد فقیری به نام جان بلاک زندگی می کرد که از مال دنیا هیچ نداشت و به طور فلاکت بار به ادامه حیات می پرداخت. او هر روز غلامان و ملازمان فرماندار ایالتی را مشاهده می کرد که لباس های زربفت و مجلسی می پوشیدند و برای انجام کارهای ایالتی به این سو و آن سوی شهر می رفتند و همواره از این بابت که خودش لباس های کهنه و مندرس داشت و در آلونکی محقر زندگی می کرد، در رنج و حسرت بود. یک روز که از فقر و تنگدستی طاقتش طاق شده بود به کلیسای سن خوزه رفت و شمعی برداشت و به پدر روحانی گفت: ای پدر ما که در آسمان هایی، واقعا شرمنده ام، اما بنده نوازی را از فرماندار ایالتی یاد بگیر. این غلامان بنده اویند و وضع شان این طور، ما بنده شماییم و وضع مان این طور. پوففف. شمعی روشن کرد و در محل مربوط گذاشت و رفت تا به ادامه زندگی فلاکت بار خود بپردازد.
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 70 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
- دسترسی به متن مقالات این پایگاه در قالب ارایه خدمات کتابخانه دیجیتال و با دریافت حق عضویت صورت میگیرد و مگیران بهایی برای هر مقاله تعیین نکرده و وجهی بابت آن دریافت نمیکند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.