آرشیو دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، شماره ۴۵۸۸
تاریخ و اقتصاد
۲۲

واکاوی

شادی انگلستان از عزل قائم مقام
فضای داخلی سفارت انگلیس در عصر قاجار

جان کمبل نماینده انگلیس روز بعد از بازداشت قائم مقام فراهانی و زندانی شدن او، در گزارشی رسمی خطاب به کمیته سری امور هند، پس از اشاره به گزارش مفصل سابق خود درباره «وضع فلاکت بار ایران» می نویسد:

«در آن گزارش خاطرنشان ساخته بودم که «این وضع نمی تواند مدت زیادی ادامه پیدا کند. » سعی و کوشش قائم مقام در سلب آزادی مردم با تدابیر استبدادی و غیرقانونی و توسعه قدرت خود به زیان مصالح کشور که موجب نتایج مصیبت بار بود و علاقه او به ادامه حکومت یا فریب دادن پادشاه سرانجام به گونه ای بارز به ناکامی انجامید. اعلیحضرت که به لزوم اتخاذ تدابیر شدید متقاعد شده بود دیشب (20 ژوئن 1835/ 23 صفر 1251) دستور داد قائم مقام و پسرانش و همه کسانی که به او وابستگی داشتند دستگیر و جداگانه زندانی شوند و همه نوشته های او نیز ضبط شد. امروز صبح فرمانی صادر و به همه مناطق کشور ارسال شد تا در مساجد برای مردم قرائت شود. خروج سریع قائم مقام از صحنه، درحالی که این همه مدت مردم را به ستوه آورده و مصالح آنها را در معرض خطر قرار داده بود، موجب نهایت خوشحالی عموم شده است. تدابیر تازه برای اجرای امر حکومت تحت نظر شخص اعلیحضرت موجب امیدواری زیاد است و یقینا 24 ساعت گذشته از شش ماهی که قائم مقام بدون نظارت و کنترل، قدرت را در دست داشت برای مردم و کشور مفیدتر بوده است. هیچ آسیب و صدمه ای به اشخاص دستگیر شده وارد نیامده است.» جان کمبل دو سه روز بعد نیز در نامه ای که برای اطلاع کلنل روبرت تیلور نماینده سیاسی انگلیس در بغداد فرستاده، می نویسد:

«شما تاکنون از نامه های من متوجه وضع فلاکت بار دربار ایران شده اید و پیش بینی می کردم که باید به ترتیب و روشی که برای پادشاه و کشورش مصیبت بار است هرچه زودتر خاتمه داده شود. آن وضع برای خود آن وزیر (قائم مقام) که در راس حکومت قرار گرفته و انگیزه هایش فقط حرص و آز و جاه طلبی بود، نیز خطراتی در بر داشت. قائم مقام در میان هرج ومرج و بی نظمی و سردرگمی که بی حالی و سستی خودش و سوءظن دیگران باعث آن شده بود غوطه می خورد و همه اعلام خطرها و توصیه ها را نادیده و ناشنیده می گرفت تا سرانجام گرفتار نتایج عقیده و رایی شد که بحق سزاوارش بود. قائم مقام و پسر وزیر (میرزا محمد) و همه طرفداران او دستگیر شده اند و سخت تحت نظر هستند و از اقداماتی که به عمل می آید می توان گفت اگر قائم مقام به قتل نرسد، به نهایت فقر و تنگدستی خواهد افتاد و تمام قدرت و اختیاراتش سلب شود چنان که حتی یک دوست در میان خویشان خودش هم نخواهد داشت که به او رحم آورد.

این واقعه موجب وجد و سرور عمومی شده و امید می رود برکناری او از مقام و موقعیتی که قدرتش را فقط برای خانه خراب کردن دیگران به کار می برد، در آینده منافع زیادی برای مردم داشته باشد. گذشته از صدمه و زیانی که سیاست های نادرست قائم مقام به همه تحمیل کرده بود، قدرت او در راه تامین نظراتی به کار می رفت که برای تحقق طرح ها و اهداف روس ها بود و سرانجام ناگزیر منجر به توسعه نفوذ بیگانه در ایران می شد. سیاست او مخالف و مغایر کوشش های ما (انگلیسی ها) برای اصلاح و بهبود وضع آن کشور و تحکیم دولت آن بود و نمی توانستم آن را نادیده بگیرم و ناچار بودم غالبا با صدای بلند آن را نکوهش کنم و معترض باشم. پادشاه خطر قریب الوقوعی را که در سایه دسیسه های قائم مقام متوجه شخص خودش و تاج وتختش بود. به آهستگی و کندی دریافت کرد اما خوشبختانه اوضاع و احوال و حوادث مختلف بر منافع و آرامش و آسایش نزدیک ترین خدمتگزاران او تاثیر زیادی کرد.

امتناع صریح او از اطاعت دستورهای شاهانه، دخالت های بی جا و غیرمجاز او در امور مالی دربار و اعمالی چند که نشانگر تمایل آشکار او، نه تنها برای از میان بردن قدرت و اختیارات پادشاه بلکه تهدیدی برای شخص خود شاه بود، موجب سوءظن اعلیحضرت شد و منجر به اقدام بی سروصدا و مصممانه ای شد که از سوی خود شاه صورت گرفت. این واقعه موجب چنان وجد و شادمانی در میان مردم ایران شده که من تاکنون مانند آن را ندیده بودم. پشتیبانی دولت روسیه به نفع قائم مقام و خانواده اش در صورت ضرورت و احتیاج جلب شود. برکناری چنان شخصی را که از روی گفتار و اعمالش می توان گفت رفتارش نسبت به کشور خودش خیانت آمیز و نسبت به انگلستان خصمانه بوده و به روس ها نظر مساعد داشته، باید به تمام دوستان ایران و طرفداران انگلستان در اینجا (ایران) صمیمانه تبریک گفت.»

منبع: ابراهیم تیموری، گوشه ای از تاریخ ایران میرزا ابوالقاسم قائم مقام، اطلاعات سیاسی -اقتصادی، 1380.
داستان فرش در دوره قاجار

میرزاتقی خان امیرکبیر با توجه به اهمیت صنعت ابریشم، دو نفر از حریربافان کاشان را برای آموختن و فراگیری چرخ ابریشم کشی ماشینی به استانبول فرستاد، آن زمان انواع حریر، زربفت و انواع مخمل با جنس مرغوب بادوام و رنگ های عالی توسط بافندگان ایرانی تولید می شد.

هم پارچه های ابریشمی و هم نخ ابریشمی از ایران به سراسر اروپا صادر می شد. وی یک کارخانه نخ ریسی بزرگ با ساختمان 4 طبقه در تهران دایر کرد. دومین کارخانه ریسندگی در ایران که تاثیر بسزایی در نساجی و بافندگی و همچنین فرشبافی داشته توسط مرتضی قلی خان صنیع الدوله و حاج محمدتقی شاهرودی در بیرون از دروازه دولت تاسیس شد. سومین کارخانه ریسندگی ایران سال 1286 ه.ش در شهر تبریز افتتاح شد.

ژوله، تورج (1384)، شناخت نمونه هایی از فرش ایران. تهران: شرکت سهامی فرش ایران.