آرشیو چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، شماره ۷۰۴۲
بچه های کوچه پشتی
۱۶

من خجالتی هستم؟

«بیا با مهمونا حرف بزن. چرا یه گوشه قایم شدی؟ اینقدر خجالتی نباش.» من این جمله ها را زیاد شنیده ام، از پدر یا مادرم. توی مدرسه هم خیلی ها معتقدند که من یک آدم خجالتی و کم رو هستم. راستش من زیاد اهل حرف زدن نیستم و سرم توی کار خودم است. خیلی وقت ها دوست دارم کتاب بخوانم. در واقع من عاشق کتاب خواندن هستم و بعضی وقت ها آن را واقعا به حرف زدن با دیگران ترجیح می دهم. اما دیگران فکر می کنند من چون خجالتی هستم، خودم را با کتاب خواندن مشغول می کنم. درستش این است که من یک نوجوان کتابخوان هستم، نه یک نوجوان کم رو. اما آیا این مقایسه درستی است؟ شاید شما هم این مشکل را داشته باشید. ممکن است دیگران فکر کنند خجالتی هستید یا خودتان چنین تصوری داشته باشید. شاید هم از اینکه آنها شما را آدمی کم رو می دانند، عصبانی می شوید. چند نشانه به شما کمک می کند بفهمید خجالتی هستید یا نه. اگر شما برای تصمیم گیری خیلی تردید می کنید، اگر دائم فکر می کنید اگر حرفی بزنید ممکن است دیگران مسخره تان کنند و به این خاطر خودتان را سرزنش می کنید و اگر از صحبت کردن و شوخی در جمع پرهیز می کنید، احتمالا شما یک آدم خجالتی هستید.اما اگر این مساله شما را ناراحت می کند، بهتر است چند راهکار را امتحان کنید، شاید برایتان موثر باشد.اول اینکه سعی کنید در جمع دوستان و آشنایان حاضر شده و با آنها ارتباط برقرار کنید و خاطرات و تجربه های جالب خود را برای دوستان صمیمی تعریف کنید.

نکته بعدی این است که هرگز تصور کم رو بودن را به ذهن خود راه ندهید و واژه ها و عبارت هایی مثل «من خجالتی هستم»، «من کم رو هستم» و «من جرات حرف زدن ندارم» را به زبان نیاورید. به جای آن جرات و شهامت را به خود تلقین کنید و با صدای بلند، در طول روز، چندین نوبت بگویید: «من شهامت بیان این سخن، عمل و فعالیت را دارم.» اجازه ندهید خاطره شکست های قبلی، به ذهن شما راه یابد و همواره موفقیت های گذشته را به خاطر آورید.

با همین چند راهکار ساده که اولش ممکن است به نظرتان کمی سخت برسد، شما می توانید کم رویی را کنار بگذارید.