داستان پیچیده حکیم و شخص و غیره
حکیم صاحبدلی در یکی از شهرهای نواحی جنوبی زندگی می کرد که کرامات بسیار داشت و بسیار دست به خیر و درخونه باز و سفره انداز بود و مردمان از خوان نعمت او بهره مند و برخوردار بودند. روزی شخصی به نزد وی رفت و گفت: ای حکیم صاحبدل، سخنی دارم. حکیم صاحبدل گفت: بگوی. ناگهان شخص به گریه افتاد. حکیم گفت: چه شدی، ای شخص؟
شخص از شدت گریه نتوانست پاسخی بدهد. حکیم گفت: گریه هایت را بکن و وقتی سبک شدی سخن بگوی. شخص هرچه گریه کرد سبک نشد و نتوانست سخن بگوید. حکیم که حوصله اش سر رفته بود، رئیس دفترش را صدا کرد و گفت: این شخص را ببر و هروقت گریه هایش تمام شد بیاور تا سخنش را بشنوم. در این هنگام گریه شخص تمام شد و گفت: می گویم، می گویم. حکیم گفت: بگوی.
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 70 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
- دسترسی به متن مقالات این پایگاه در قالب ارایه خدمات کتابخانه دیجیتال و با دریافت حق عضویت صورت میگیرد و مگیران بهایی برای هر مقاله تعیین نکرده و وجهی بابت آن دریافت نمیکند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.