: سلام سوفیا. می دونستی احمدی نژاد چی گفته بوده؟

- اگه احمدی نژاد گفته که لابد سندی داره.

: به نظرت احمدی نژاد که هشت سال رئیس جمهور کشور بوده و شهردار پایتخت بوده و فرماندار بوده، حرف الکی می زنه که اصولگراها بهش می خندند و سوژه ش کردند؟

- نمی دونم. مگه همین ها تا دیروز اسکی نمی رفتند روی حرف های احمدی نژاد؟

: چرا. ولی خب احمدی نژاد اون موقع بودجه دستش بود. الان دستش به جوجه هم بند نیست.

- وای میدون دوم! عجب دانشمندی هستی تو! یعنی تنها دلیل حمایت اصولگراها از احمدی نژاد از بالا تا پایین همین بود که دستش به بودجه بود؟ عجب تحلیل عمیقی کردی تو.

: پس چی فکر کردی؟ ندیدی وقتی گند یکی از این صندوق ها یا کارخانه ها درمی آید معلوم دار می شود هیئت مدیره اش چهارتا دانه درشت این وری هستند، چهارتا دانه درشت اون وری؟ یعنی در کنار هم چهارزانو می نشینند سر سفره و می خورند، اما الکی توی انتخابات به هم می پرند که داغش کنند.

- یعنی می گویی دست همه اینها؟

: بله. و البته نیم کاسه ای هم زیر کاسه است...

- چه نیم کاسه ای؟

: این نیم کاسه که همه اینها کار انگلیس است!

- چی می گویی میدون دوم! حرف های خطرناک می زنی ها؟

: عزیزم! ایران مهم تر است یا اینها؟

- میدون دوم! واقعا تو آدم بی جنبه ای هستی. احمدی نژاد دارد از امکان آزادی بیان در کشور استفاده می کند و خود این مشت محکمی است در شکم افرادی که می گویند در کشور آزادی بیان نداریم. نداریم؟ پس احمدی نژاد چی؟

: آفرین سوفیا. پس تو هم معتقدی ما آزادی بیان داریم؟

- بله میدون دوم.

: پس می توانم بیان کنم دوستت دارم سوفیا؟

- چی میگی وسط تحلیل سیاسی... ایییییش.