آرشیو سه‌شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۸، شماره ۳۴۲۱
صفحه اول
۱
سرمقاله

جریان سازی برای مقابله با تحریم

دکتر فریدون مجلسی (تحلیلگر روابط بین الملل)

آمریکا با تشدید روزافزون تحریم علیه ایران می خواهد نشان دهد در برخورد با ایران جدی است؛ اتفاقی که تیم ترامپ- نتانیاهو از بیش از چهار سال پیش برای آن دورخیز کرده اند. آنان با فضاسازی اسرائیل و اعلام تهدید شدن از سوی ایران، بهانه سازی در پیش گرفته اند و در این بخش تصور می کنند همراهی اروپا، روسیه و چین را هم در شورای امنیت دارند. چند سال قبل وقتی تهدیدهای احمدی نژاد با به رخ کشیدن توانمندی های هسته ای تشدید شد، مدعی شدند منظور ایران ساختن سلاح هسته ای و تهدید های منطقه ای است؛ موضوعی که منجر به صدور شش قطع نامه تحریم کذایی و الزام آور بین المللی شد. ایران برای خنثی سازی این فضا، به حضور جدی در مذاکره بین المللی و امضای برجام و اثبات حسن نیت و تمایل نداشتن به ساخت بمب هسته ای پرداخت. رفتار ستیزه گران در آمریکا و اسرائیل و برخی اقدامات ناهماهنگ در ایران، از همان آغاز برجام را به چالش کشیدند؛ چالشی که با توجه به مواضع متقابل دو طرف، هنوز هم ادامه دارد. متحدان عرب منطقه ای اتحاد اسرائیل و آمریکا دلایل متفاوتی دارند. اینان که از اسرائیل اهانت دیده و شکست خورده و دم فروبسته اند، هرگز درباره اسرائیل احساسات صمیمانه ای ندارند. اینان در 70 سال گذشته در بخش مهمی از هزینه های جنگی با اسرائیل و در التهاب و تشویشی که مانع سرمایه گذاری و توسعه اقتصادی و اجتماعی در کشورهای شان می شد، سهیم و شریک بوده اند. اکنون که عربستان، کویت، امارات و قطر طعم پول و امکانات حاصل از آن را چشیده اند، دیگر به قایق تفریحی و هواپیمای شخصی و ویلاهای اروپایی دلخوش نیستند، به دنبال توسعه اقتصادی و کسب حیثیت بین المللی از طریق اروپایی سازی جوامع خود هستند. برای این کار هزینه کردن بیشتر برای شکست دادن اسرائیل را کنار گذاشته و با بهره مندی از گسترش ایران هراسی از طریق لابی های مقتدر و بهره گیری از برخی اشتباهات داخلی ایران، کوشیده اند مسئله قدیمی عرب-اسرائیل را به مسئله ایران-اسرائیل تبدیل کنند و ضمن تنها گذاشتن ایران علیه آن جبهه بگیرند. آمریکا از این وضع راضی است؛ زیرا بازاری برای فروش ده ها میلیارد دلار اسلحه یافته است که اگر کار به استفاده از آنها نیز بکشد، ویرانه ای در خاورمیانه بر جا خواهد گذاشت که خیال شان را از بابت بازار بزرگ تری برای بازسازی منطقه راحت خواهد کرد؛ اما در بین این تحولات خطراتی نیز نهفته است که موجب نگرانی آنهاست. اول اینکه اگر این کشورها با توسعه اقتصادی و صنعتی و علمی به مرحله قدرت واقعی متکی به خود برسند، دیگر چه نیازی به سرسپردگی خواهند داشت؟ و دوم اینکه چه اطمینانی می توان داشت که این دولت ها که فاصله طبقاتی و فرهنگی فزاینده ای با مردم اغلب قبیله ای پیدا می کنند، با توجه به مهاجرت های گسترده از روستا و قبیله به شهرها، روزی سهمی متناسب با اکثریت خود نخواهند و بر حاکمان نشورند؟ در هر دو حال تکلیف سلاح ها و امکاناتی که در اختیارشان قرار گرفته است، چه خواهد شد و در چنان روزی علیه چه کسی به کار خواهد رفت؟ اروپاییان نیز در این نگرانی شریک بوده و طرفدار نوعی اعتدال بوده که اوضاع را آنچنان دوقطبی نکنند که خصومت های حاصل از تحریم اروپا را نیز قربانی تفرعن آمریکایی کند؛ به همین دلیل تحریم های آمریکا را سلاحی نمی دانند که قرارگرفتن در پناه آن به سودشان باشد.

اروپا ثروت خود را مدیون توسعه صنعتی و صدور محصولات برتر خود است. آیا این محصولات باید به آمریکا و ژاپن صادر شود؟ چین، هند و برزیل (چپ باشد یا راست) و ترکیه، مالزی، تایوان و کره جنوبی که خودشان غول های رقیب هستند، روسیه هم بالقوه رقیب صنعتی مهمی است. می ماند کشورهای دیگری که یا اندوخته های بانکی شان در خطر بلوکه شدن های سیاسی آمریکا و اروپاست یا صادرات و واردات شان در خطر تحریم های زورمدارانه آمریکاست. روسیه هم از تحریم های غربی بر سر مسائل کریمه و اوکراین ناراضی است. اگر قرار باشد ترکیه کالاهای شناخته شده خود را به بازار ایران در همسایگی صادر نکند، چه کسی زیانش را جبران خواهد کرد؟ اگر ترکیه از خرید نفت و گاز کم هزینه و سایر مواد اولیه پتروشیمی ایران محروم شود، چه کسی زیان های ترکیه را که تولیداتش را با هزینه کمتر رقابت پذیر می کند، جبران خواهد کرد؟ این است که اروپا با استناد به پایبندی ایران به شرایط برجام با تشدید متعصبانه تحریم ها از سوی آمریکا و شعار به صفر رساندن صادرات نفت ایران مخالفت می کند؛ هرچند هنوز نتوانسته اند صندوق اروپایی مبادله با ایران را هم وارد فاز عملیاتی کنند.

آمریکا در تهدیدهای خود در به صفر رساندن صادرات نفت ایران، شاید ایران را با کشورهای دیگر عضو اوپک مقایسه می کند و شاید غافل است از اینکه مصرف روزانه انرژی ایران (از نفت و گاز) بیش از معادل چهار میلیون بشکه نفت خام است که از کل تولید برخی از کشورهای عضو اوپک بیشتر است. شاید این نکته برای سیاست گذاران ایران شوک بیدار کننده ای باشد که با چنین مزیت برجسته ای در مقایسه با رقبایی مانند ترکیه، پاکستان و کره جنوبی-که مصارف داخلی شان را هم باید وارد کنند- چرا درآمدهای خود را به عرصه های پر مخاطره ببرند که برخی نارضایتی های داخلی و توطئه بین المللی را در پی دارد؟ می گویند از هزینه های تولید نفت شیل آمریکا کاسته شده و می تواند جایگزین نفت ایران و رقبای دیگر شود، گذشته از تبلیغات شایع در بازار نفت، باید گفت که به هر حال هزینه نوع حفاری و داغ کردن شن های نفتی نمی تواند از هزینه انرژی گرم کردن آن کمتر باشد و ضمنا تخفیف در فروش غیرمتعارف نفت در وسط دریا، می تواند در بهای پایه نفت اثرگذار باشد. چین در حال حاضر در حال مذاکره با آمریکا برای بهبود شرایطی است که بر اثر افزایش تعرفه های آمریکا به صادرات آن کشور به آمریکا آسیب رسانده است. با خصوصیاتی که از دیدگاه سوداگرانه چین سراغ داریم، بعید نیست بخواهند با بازی با مهره ایران، نظر لطف آمریکا را به خود جلب کنند؛ اما مبادلات ایران و چین که در حدود یک دهم مبادلات آن کشور با آمریکاست، رقم کمی نیست که برای چین قابل گذشت باشد. منظور این نیست که ایران از تحریم آسیب نمی بیند؛ و منظور تشویق کسانی نیست که این روزها با تشویق ایران به خروج از ان پی تی یا برجام، دقیقا به اهداف ستیزه جویانه آمریکا کمک می کنند؛ بلکه باید مشوق شرایطی بود که شرایط التهاب و مخاطره را که مانع اصلی توسعه اقتصادی در کشور است، از میان بردارد.