آرشیو شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، شماره ۴۳۶۳
صفحه آخر
۱۶
در همین حوالی (در حوالی سالروز تولد سالوادور دالی)

من دیوانه نیستم

سولماز حشمتی

سالوادور فلیپه ژاسینتو دالی یکی از مشهورترین هنرمندان قرن بیستم و از مبلغان مشهور خردستیزی در هنر است که بیشتر زندگی اش را صرف ارایه و نمایش خود و متعجب ساختن دیگران کرد.

دالی به عنوان یک دانشجوی هنر در مادرید و بارسلونا، سبک های هنری متعددی را جذب کرد و به عنوان یک نقاش، شیوه هنری غیرمعمولی را به نمایش گذاشت.

برداشت او از تعابیر زیگموند فروید درباره ناخودآگاه و پیوستنش به سوررئالیست های پاریس که می خواستند تناقض رویا و واقعیت را در یک واقعیت مطلق، یک ابرواقعیت، حل کنند، تاثیر زیادی بر رشد سبک هنری دالی داشت. در واقع سوررئالیست ها قصد تلفیق رویا و واقعیت را به منظور آفریدن واقعیتی جدید داشتند.

با این رویکرد دالی روشی که آن را شیوه انتقادی-وهمی می نامید، پیش گرفت.

او تصاویری که در رویا می دید را به شکلی واقع نما روی پرده می آورد و نقاشی هایش را تحت عنوان «عکس هایی از رویاها که با دست رنگ شده» وصف می کرد.

سالوادور دالی دنیایی رویایی را نشان می دهد که در آن اشیای عینی با یکدیگر همپوشانی دارند، تغییر شکل داده اند یا به شکلی عجیب و غیرمنطقی دگرگون شده اند.

او این اشیا را با جزییاتی بسیار دقیق به تصویر می کشاند و معمولا آنها را در منظره ای با نور خیره کننده خورشید قرار می دهد که یادآور مناظر کاتالونیا، وطن اوست.

به عنوان یک نقاش دالی مهارت عجیبی در به تصویر کشیدن اشکال خیالی و هذیان گونه روی بوم داشت.

اما آنچه نام او را هم ردیف نام سوررئالیسم به ذهن می آورد نه فقط نقاشی های او بلکه سبک زندگی شخصی عجیب و غریب او نیز هست.

ظاهر غیرمعمول، حیوان خانگی نامتعارف، مهمانی های خاص دالی و رسوایی ها و بدنامی ها نام او را بر سر زبان ها انداخت و از او هنرمندی پرحاشیه ساخت. شاید بتوان سالوادور دالی را در جمله ای از خود او پیدا کرد:

«تنها تفاوت میان من و یک دیوانه این است که من دیوانه نیستم.»