آرشیو یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، شماره ۴۳۶۴
صفحه اول
۱
سرمقاله

مخالفان هویت

دکتر سیامک زند رضوی

بخشی از کودکان با عنوان «کودکان در شرایط دشوار» شناخته می شوند. این اصطلاح اشاره به آن گروه از کودکانی دارد که حق بقا، رشد، امنیت و مشارکت شان به خطر افتاده است؛ خطری که به صورت روزانه آنها را تهدید می کند. یکی از مهم ترین گروه های جمعیتی این کودکان در خطر عبارتند از کودکانی که مادران شان تابعیت ایرانی دارند و پدران شان ندارند و عمدتا از میان اتباع کشور افغانستان هستند که گفته می شود تعدادشان به 3 میلیون نفر می رسد و حالا 40 سال است که در این کشور زندگی می کنند. آمار دقیقی از این گروه کودکان اعلام نشده است اما بنا بر تخمین ها بین 500 هزار تا یک میلیون کودک و...

شاید هم بیشتر در این گروه قرار می گیرند. برای حمایت از کودکان در شرایط دشوار و مهم ترین گروه آنها، باید لایحه اعطای تابعیت به فرزندان مادران ایرانی تصویب شود تا تابعیت از مادر به فرزند برسد.

اما در راه تصویب این لایحه چه گروه های مخالفی وجود دارند؟ دسته اول گروه های اجتماعی هستند که در 40 سال گذشته از نیروی کار مطیع و ارزان کارگران افغانستانی در بخش کشاورزی، ساختمان و خدمات شهری در این کشور استفاده کرده اند و نگرانی شان این است که اگر این تابعیت به فرزندان این افراد داده شود، نتوانند مانند گذشته از این نیروی کار مطیع و بی حقوق سوءاستفاده کنند و بنابراین در مقابل این لایحه خواهند ایستاد.

گروه دوم کسانی هستند که در چرخه ترافیک انسانی قرار دارند. در حال حاضر یک افغانستانی می تواند با 300 هزار تومان از شهر تهران به کشورش بازگردد اما برای اینکه به ایران بیاید باید چیزی بین 3 تا 5 میلیون تومان هزینه کند. یعنی گروهی که دارای پاسپورت نیستند و رفت وآمدشان غیرقانونی است. تفاوت میان این 300 هزار تومان تا 5 میلیون تومان عبارت است از یک پول سیاه که بین گروه هایی در ایران توزیع می شود. این همان پول سیاهی است که در تهران تبدیل به تقاضا برای خانه ها و ویلاهای منطقه یک تهران می شود و برج سازی هایی را به دنبال می آورد که برای تبدیل این پول سیاه به پول قانونی انجام می شود. این گروه قدرتمند هم که در دستگاه های مختلف ریشه دوانده اند و عقبه شان تا مرزهای شرقی ادامه دارد، با حق تابعیت این فرزندان مخالفت می کنند.

گروه سوم آنهایی هستند که جمعیت افغانستانی های ساکن ایران را (که شاید سه یا چهار درصد جمعیت کشور باشند) نه تنها به عنوان شهروند قبول ندارند بلکه آنها را انسان درجه دوم می دانند و نوعی از نژادپرستی در میان شان وجود دارد و برای همین این گروه را فاقد حقوق انسانی می خواهند. این دسته هم برای فراهم شدن این امکان برای فرزندان این اتباع حساسیت دارند.

این سه گروه را نباید دست کم گرفت. بنابراین همه کسانی که فکر می کنند هر کشوری باید برای تمام کودکانش جای امنی باشد باید برای تصویب این لایحه تلاش کنند. ما بیست و چند سال پیش پیمان نامه حقوق کودک را امضا کردیم و اولین حقی که بر این اساس کودکان در هر جغرافیای سیاسی دارند حق هویت است. بنابراین همه کسانی که اعتقاد دارند ما باید با جهان مراوده داشته باشیم و به کنوانسیون های بین المللی که امضا کرده ایم پایبند بمانیم باید در این راه تلاش کنند. هر ساله دیده بان های این کنوانسیون ها به ما امتیازهای منفی می دهند، حداقل کمک کنیم تا این بخش از امتیاز منفی مان کم شود تا بتوانیم با جهان مراوده داشته باشیم.