آرشیو یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، شماره ۳۴۲۵
صفحه اول
۱
سرمقاله

سود و زیان تهدید آمریکا علیه ایران

دکتر احمد عظیمی بلوریان (استاد پیشین مریلند)

با تهدیدهای آمریکا در چند روز گذشته از مانوردادن روی حضور معمول یک ناو جنگی در خلیج فارس و سخنان و سفرهای پمپئو به منطقه خلیج فارس و روسیه، این سوال برای ایرانیان پیش آمده که آیا آمریکا واقعا قصد تهدید ایران را دارد؟ و اگر چنین اتفاقی رخ دهد، سود و زیان آن برای آمریکا و ایران چیست؟ و بالاخره آیا آمریکا ظرفیت و توانایی راه اندازی جنگ با ایران را دارد؟به گمان نگارنده آمریکا بیشتر از اینکه به فکر راه انداختن جنگ با ایران باشد، چند هدف را دنبال می کند : 1. افزایش سطح تنش نه تنها با ایران بلکه میان همه کشورهای منطقه خاورمیانه،

2. کاهش و پس راندن نفوذ روسیه و چین در منطقه و 3. افزایش نفوذ سیاسی و اقتصادی خود در منطقه که مآلا موجب فروش بیشتر اسلحه و کالاهای متنوع و به دست آوردن سهم بیشتری در بازسازی سوریه و یمن است. حاصل این تنش ها بالارفتن رتبه اقتصادی و اشتغال آمریکا و بازیابی نفوذ ازدست رفته در منطقه است. افزایش تشنج در منطقه به سود آمریکا و غرب است. خاورمیانه هیچ گاه حالت یکپارچه نداشته و امروز پیش از هر زمانی ازهم گسیخته است. در یادداشت قبلی در «شرق» نوشتم نظریه «اختلاف بینداز و حکومت کن» بیش از هر زمانی در خاورمیانه نهادینه شده است. رویارویی ایجادشده در منطقه موجب ثروتمندشدن کشورهای غربی به ویژه آمریکا شده است. نخست اینکه ثروت حاصل از استخراج و فروش نفت عمدتا به غرب برمی گردد. دوم اینکه غرب با استفاده از تنش های موجود، سلاح های از رده خارج شده خود را به کشورهای این منطقه می فروشد.

غرب، به ویژه آمریکا، نمی تواند با اشباع شدن نیازهای تسلیحاتی خود، صنایع تسلیحاتی شان را جمع و از رده خارج کند. در فرایند تولید و مصرف اسلحه، سلاح های کهنه تر از ردیف مصرف خارج و انبار می شوند؛ پس چه بهتر که بتوان آنها را فروخت. چه کسانی خریدار این سلاح ها هستند؟ کشورهای همجواری که با هم اختلاف دارند. هرچه اختلاف در منطقه بالاتر برود و به تشنج تبدیل شود، شانس فروش سلاح به کشورهای درگیر روابط متشنج افزایش می یابد؛ کمااینکه دولت ترامپ با همه انتقادهای روزافزونی که به آن می شود، در افزایش سطح اشتغال در آمریکا موفق تر از دولت های پیشین عمل کرده است. سوم اینکه تنش های منطقه که در نهایت منجر به جنگ و زدوخورد می شود، زمینه را به تدریج برای برنامه های غول آسای بازسازی فراهم می آورد. اینکه «من چه گفتم و او چه پاسخ داد»، اینها همه حرف است. بازسازی یک کشور مانند سوریه یعنی تبدیل شهرهای آن با ساختمان های سنتی حداکثر سه، چهار طبقه به شهرهایی پر از برج های بلند مانند کویت و دوبی. تخریب یا نابودی این شهرها همان روندی را طی می کند که برای بازسازی خانه ای کلنگی آن را تخریب کرده و سپس برجی را جانشین آن کنند. اکنون همه شهرهای خاورمیانه در چنین حالت بالقوه ای قرار دارند. کشورهای غربی (و رقبای شرقی آنها مانند روسیه و چین و ژاپن) عاشق چنین وضعیتی برای گسترش مشاغل ساختمانی و تولید مصالح هستند. پس هر جنگ و تخریبی به سود کشورهای صنعتی خواهد بود.

اینکه چرا آمریکا شتابی در به راه انداختن درگیری ندارد و بیشتر به ایجاد تنش اکتفا می کند، شاید این باشد که اگر آمریکا جنگ را آغاز کند، ایران به جای مقابله مستقیم، دوستان آمریکا را هدف حملات خود قرار دهد. آمریکا به لحاظ تکنولوژی در سطح بالایی قرار دارد و ایران احتمالا بیشتر از تکنیک جنگ و گریز و نبرد نامتقارن به آمریکا پاسخ دهد، اما درعین حال می تواند دردسر زیادی برای متحدان آمریکا در منطقه ایجاد کند. آمریکا این خطر بالقوه را درک می کند.

مهم ترین نکته ای که در همه این فرایندها با ظرافت و سیاست بازی از دیده به دور مانده، مربوط به صنعت نفت و گاز و مشتقات آنهاست. آمریکایی ها طوری وانمود می کنند که صنایع هیدروکربوری ثروت اصلی، پایدار و رو به پیشرفت کشورهای خاورمیانه است. این نکته در کلیات و درحال حاضر نه تنها کشورهای نفت و گاز خیز خاورمیانه را فریفته است، بلکه تداوم پیشرفت در این زمینه را به آرزوهای رهبران کشورهای نفت و گاز خیز تبدیل کرده است. نماد این رویا را می توان در سرمایه گذاری های فزاینده این کشورها در استخراج، تصفیه و بهره برداری از مشتقات این منابع انرژی در خاورمیانه مشاهده کرد. در این راستا، کشورهای نفت خیز به صورت روزافزون به ساخت صنایع تبدیلی در نفت و گاز مشغول اند و نفت و گاز را هنوز یک موهبت خدادادی می پندارند.

نگارنده 13 سال پیش به درخواست سازمان برنامه کتابی را با عنوان «پایان نفت» با حجم بالای 500 صفحه به فارسی برگرداندم که توسط انتشارات همان سازمان منتشر و برنده جایزه فصل شد. پال رابرتز، نویسنده کتاب، توضیح می دهد که مخازن نفت و گاز خاورمیانه - به ویژه عربستان سعودی - رو به تهی شدن است و به چند دلیل سرمایه گذاری در این صنعت اگرچه در کوتاه مدت سودآور است اما در نیمه راه استهلاک سرمایه گذاری، به دلیل گرمایش و آلودگی جو زمین، استفاده از نفت و گاز در جهان متوقف خواهد شد. اگرچه این کتاب از سوی بالاترین سازمان برنامه ریزی کشور منتشر شد، نه تنها مسئولان امر آن طور که باید از آن درسی نگرفتند بلکه از آن تاریخ تاکنون وابستگی ایران به درآمد نفت و گاز صادراتی افزایش یافته تا جایی که در تنش های اخیر خاورمیانه و با زور آمریکا صدور نفت و گاز از ایران ممنوع شده و به دلیل اتکای بیش از حد دولت به درآمد این صنعت، اقتصاد ایران دچار بحران شده است. هنوز هم که هنوز است از میان بردن موانع صادراتی نفت به دلیل کاهش درآمد ارزی جزئی از آمال دولت است.

خواننده محترم باید توجه کند چرا اقدامات کشورهای جهان و سازمان ملل در کنفرانس و پیمان کیوتو و سپس توافق پاریس تاکنون از حمایت آمریکا برخوردار نشده است. دلیل اصلی این است که از دید صاحبان صنایع هیدروکربوری، سرمایه گذاری در صنایع ذغال سنگ و نفت در آمریکا -از استخراج گرفته تا تصفیه و مصرف- هنوز مستهلک نشده تا بتوان به توسعه انرژی های جایگزین مناسب از دید زیست محیطی مانند خورشیدی و باد و... پرداخت. افزون بر آن، استخراج و به کارگیری انرژی های نو در جهان هنوز به پایه ای نرسیده که بتوان از مصرف نفت و گاز و مشتقات آنها جلوگیری کرد. شمار مشاغل انسانی در این صنعت در سراسر جهان چنان زیاد است که توقف ناگهانی این صنایع موجب بی کاری میلیون ها نفر در جهان خواهد شد.

کشورهای غربی درعین حال بیشترین توان خود را در راه اشاعه فرهنگ انرژی های نو به کار می برند اما رسیدن به این هدف -یعنی فرایند جایگزینی کامل- زمان می خواهد. کشورهای غربی به ویژه آمریکا در این زمینه سکوت کرده و با شلوغ بازی و ایجاد تنش در کشورهای نفت خیز، علاوه بر اینکه حواس این کشورها را از توجه به دوران گذر از انرژی های هیدروکربوری به انرژی های نو پرت می کنند، به تدریج واحدهای تولیدی و نفت و گازی که سرمایه آنها مستهلک شده، حتی نیروگاه های هسته ای مستهلک شده را پس از تعطیل کردن و با کشیدن دستی به صورت آنها و نو جلوه دادن، به عنوان تکنولوژی نوین به کشورهای نفت خیز خاورمیانه می فروشند. این کشورها به دلیل داشتن پول به راحتی واحدهای تولیدی مستهلک شده (مانند سلاح های از رده خارج) را می خرند و صنعت نفت خود را توسعه می دهند. اما روز و روزگاری که غرب در صنایع انرژی های پاک به خودکفایی برسد، با استفاده از همان مکانیسم های تصمیم گیری بین المللی مانند پیمان کیوتو نه تنها جلوی استخراج و حمل نفت و گاز و مشتقات آنها را خواهند گرفت بلکه برای صدور فراورده های انرژی های نو با قدرت تمام و انحصاری اقدام خواهند کرد. نمونه این اقدام شباهت زیادی به تحریم خرید نفت ایران و حمل آن خواهد داشت. در این میان، بازهم غرب به ویژه آمریکا دست بالاتر را در اقتصاد جهانی به خود اختصاص خواهند داد.

مسئولان اقتصادی و سیاسی ایران باید چشم و گوش خود را بیشتر باز کنند و به جای پرداختن به پاسخ گویی و تقابل و درگیرشدن در فرایند فرسایشی، به پشت صحنه این جنجال ها و هدف اصلی غرب در کنترل خاورمیانه توجه کنند. در شرایط کنونی، مقابله به مثل و واردشدن به جنجال سیاسی، اتلاف وقت و انرژی و باعث انحراف از مسیر صحیح است. بروز جنگ در چنین شرایطی محتمل است اما به همان اندازه هم اجتناب پذیر است. ایران یک کشور کهن سال با سابقه زورآزمایی نه تنها با رومی ها است بلکه هیچ دوره ای را بدون دردسر در تاریخ خود سراغ ندارد. جنگ محتمل است اما با خواندن دست متجاوز می توان از آن جلوگیری کرد.