آرشیو سه‌شنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، شماره ۳۴۲۷
اندیشه
۸
مرور

فرایند رویا

رویا و خواب دیدن منطق خاص خود را دارند. اولین بار فروید با نبوغ خاص خود خطوط و جهات آنها را روشن کرد. او با کشف ضمیر ناخودآگاه قادر شد منطق حاکم بر خواب و رویا را به لحاظ معنایی که برای فرد در مقام موجودی آرزومند دارد، دریابد. کتاب «ذهن و زمان» که به تازگی در نشر نی منتشر شده، با اتکا بر آخرین کشفیات علمی و پرسش های دیرینه فلسفی به موضع خواب و رویا می پردازد. کرامت موللی، روان کاو، مترجم و نویسنده کتاب هایی مانند «مبانی روان کاوی فروید- لکان» و «واژگان لکان» است. کتاب حاضر ترجمه ای است از کتابی که موللی به تازگی در انتشارات راتلج به زبان انگلیسی منتشر کرده است. متن انگلیسی براساس کتابی است در همین زمینه که در سال 2007 میلادی به زبان فرانسوی منتشر شده بود. این کتاب درباره وجوه مختلف تحلیل رویا بحث می کند و حاصل بیش از 30 سال کار بالینی و تحقیقی نگارنده است. در این کتاب مولف به این موضوع پرداخته که خواب چیست و رویا کدام است؟ او معتقد است چنین پرسشی می تواند ما را از خواب غفلت بیدار کند و به جای اینکه تصوری وهم آلود و خودشیفته از ما به دست دهد، ما را نابهنگام در دل امر واقع به خود رها کند تا خوف و رجا را بعینه بیازماییم.

در این کتاب مسئله رویا و خواب هم به لحاظ بالینی و هم به لحاظ نظری بررسی شده است. آن چنان که نویسنده توضیح می دهد، رویا در مقام فعالیتی نفسانی حاکی از حیث زمانی خاصی است. رویا برای فروید تحقق آرزومندی است، زیرا بر مکانیسمی خاص استوار است که متوجه «واقعیت بخشیدن» به تمناست، واقعیتی که گرچه خیالی است، ولی چنان شکل و صورتی زنده به خود می گیرد که گویی حتی از واقعیت خارجی نیز فراتر رفته است. فروید همواره میان تحقق آرزومندی و ارضای آن تفاوتی عمده قائل بود. در ارضای میل و خواهش، فرد حقیقتا ( یا به طور خیالی) اقناع می شود. حال آنکه در تحقق یعنی به انجام رساندن آرزومندی، مسئله عمده واقعیت بخشیدن به تمناست. به این معنی که آرزومندی دارای وجه زمانی خاصی می شود که بنا بر آن، امری که هنوز به وقوع نپیوسته است، به زمان حال ارجاع داده شده و صورتی حی و حاضر به خود می گیرد. به قول فروید «زمان حال وجهی است از زمان که در آن میل و آرزو به صورت امری به انجام رسیده تصور می شود».

کتاب شامل دو بخش است؛ در بخش اول رابطه جسم و جان در فلسفه و علوم طبیعی بررسی می شود و بخش دوم درباره خواب و رویا با تکیه بر کتاب «تعبیر خواب» فروید است. بخش اول متشکل از چهار فصل است. فصل نخست درباره موجود زنده بحث می کند. پرسشی که در این فصل به آن پاسخ داده می شود این است که آیا قول به شباهت میان مغز انسان و دستگاه عصبی حیوان با ذکر این تفاوت که تنها سلسله اعصاب انسان پیچیدگی های بیشتری دارد، اشتباهی تاریخی است یا حاکی از تحولی منحصر به فرد در سیر تاریخی علوم؟ این پرسش ما را بر آن می دارد تا برداشتی را که امروزه انسان از وجود خود دارد، مورد مداقه قرار دهیم. در فصل دوم با عنوان موضوع علوم استعلامی (شناختی)، نظریه رفلکس ها (پاسخ های شرطی) و رابطه ذهن و ادراک در مطالعات عصب شناسی تشریح می شود. در این فصل ابتدا به بررسی موضوعات عمده این نوع علوم و سپس به مطالعه حرکت که موضوع اصلی فیزیولوژی مغز و اعصاب است، پرداخته می شود. این گونه زمینه لازم برای تعمیق بخشیدن به مسائل مختلفی که در رابطه با کارکرد رویا در خواب هستند، فراهم می شود. فصل سوم به رابطه جسم و جان پرداخته و فصل چهارم پرسش از زمان را مطرح کرده است. بخش دوم نیز متشکل از چهار فصل است که در فصل اول فرایند رویا را توضیح داده، در فصل دوم رویا و فیزیولوژی خواب را تشریح کرده و در فصل سوم موضوعاتی مانند جبر و اختیار و سهم خاطرات را در شکل گیری رویا بررسی کرده است. فصل نهایی درباره وضوح تصاویر در رویا سخن گفته است. مسئله اساسی که نویسنده در این کتاب به آن می پردازد، پرسش از زمان و ارتباط آن با رویاست. رویا فرایندی است اساسا متعلق به آینده که تمایلات نفسانی ناآگاه ما را به روی صحنه می آورد. این تمایلات ناآگاه متکی بر رانش ها هستند. نویسنده تلاش می کند نظریه ای جدید در باب رویا به دست دهد و آن را حاصل از مکانیسمی واژگونه از مکانیسم معمولی رانش ها می داند. نویسنده در هر بخش از تحقیق خود به مصادیق و موارد بالینی رجوع می کند تا در هر مورد با ارائه نمونه هایی از رویای افراد تحت روان کاوی، مسائل مورد بحث را توضیح دهد.