آرشیو پنج‌شنبه ۲ خرداد ۱۳۹۸، شماره ۵۳۹۱
صفحه آخر
۲۰
برعکس

ضیافت رمضان پشت سیم خاردار

علی رئوفی

پدر فکر نکن یادم رفته. قول داده بودی اگر روزه ام را کامل بگیرم برایم جایزه بخری. از آن دوچرخه ها که گفتم. نگران چه هستی؟ من که قول دادم در هر محدوده ای که تو بگویی بازی کنم. نزدیک سیم های خاردار هم نشوم. خب تقصیر من چیست که می خواهم دوچرخه سواری کنم؟ اگر الان برایم نخری معلوم نیست تا سال بعد در همین محدوده هم بشود راحت بازی کرد یا سیم های خاردارشان جلوتر آمده باشد. اصلا افطار من را بده می خواهم در اتاقم بخورم. اتاقم کدام بود؟ ببین آنجا که بین خرابه هایش خرده های سرامیک هست آشپزخانه بود، یعنی اتاق من می شود دقیقا سمت راستش. آنجا! می بینی؟